عشق حقیقی
به نام خالق عشق
از هر کی پرسیدم عاشق واقعی کیست؟! گفت : عاشق واقعی کسی است که واسه دیدن و شنیدن صدای معشوق لحظه شماری کند، همیشه بخواد با اون باشه و هر لحظه دلتنگش بشه !اما به نظر من عاشق واقعی کسیه که فقط خوشبختی معشوقش رو بخواد ، و هیچ وقت ادعا نداشته باشه که اون فقط مال خودشه . عاشق واقعی کسیه که معشوقش توی خونه قلبش باشه نه خونه ی واقعی ، تصویرش همیشه تو شبکیه ی ذهنش حک شده باشه نه شبکیه ی چشمش ، صداش همیشه پرده ی ذهنش رو به ارتعاش در بیاره نه پرده ی گوششو ، همیشه و هر لحظه به یادش زندگی کنه نه اینکه فقط باهاش باشه. عاشق واقعی کسیه که ظاهر معشوقش رو نخواد ، باطن معشوقو بخواد . عاشق یه تصویر و یه نقاشی نباشه ، عاشق طنین صدای معشوق نباشه ، بلکه باید عاشق فکرش ، قلبش و ادبو معرفت او باشد....
حالا اونایی که ادعا می کنن عاشقند ببینید این چیزها رو در خودتون می بینید ، یه عاشق واقعی هستین و هیچ کی نمی تونه منکر این حقیقت باشه
عشق حقیقی چیه؟عاشق واقعی کیست؟
به چی می گن عشق حقیقی؟ کی عاشق است؟ کی معشوق؟ اصلا" عشق چیه؟ چه جوری عشق بوجود میاد؟ چرا می گن عشق ؟
اصلا"ما عاشق هسیتم؟ مامی تونیم خودمونو را عاشق نشون بدیم، ما عشق حقیقی را می شناسیم، ما عاشق حقیقی بودیم؟ماچه چیزهایی را برای داشتن یک عشق حقیقی می شناسیم؟چرا این روزها عشق ها راست نیستند؟ چرا این روزها همه خیلی راحت دم از عشق می زنند؟ چرا وقتی عشق را نمی شناسند از آن حرف می زنند؟ چرا عشق را زیر سوال می برند؟ چرا دوست دارند خودشان را عاشق نشون بدن درصورتی که باطنا عاشق نیستند؟ چرا با عنوان عشق دل خیلی ها را می شکنند؟ چرا دلشون می خواد عشق را بی هویت و بی اساس جلوه بدهند؟ چرا عشق را بی آبرو و بی اهمیت می کنند؟ چرا عشق را با چیزهای دیگر برابر می دانند؟ چرا عشق را فقط تو هوس و لذت بردن می بینند؟ چرا این روزها عشق با هوس و شهوت یکی شده؟ مگه اینها خودشان تو این دنیا زندگی نمی کنند؟ مگه اینها زندگی را دوست ندارند؟ مگه اینها نمی خوان روزی کسی را کنار خودشان داشته باشند؟ کسی که عاشقشون باشه، کسی که فقط مال آنها باشه؟ چرا نمی خوان عشق را بشناسند؟ چرا نمی خوان بفهمند که عشق خیلی بیشتر از آنی که فکر می کنند، ؟ چرا باعث می شوند که دیگه کسی عشق را باور نداشته باشه؟ تا کسی دم از عشق می زنه همه با شک و دودلی به آن نگاه کنند؟ چرا، چرا، چرا؟؟؟
به من گفت عاشقم، دوستش دارم و بدون اون هیچم و برای اون زنده هستم او رفت، تنها ماندزندگی کرد و معشوق را فراموش کرداز او پرسیدم از عشق چه می دانی؟ برایم از عشق بگو
گفت: عشق اتفاق است باید بنشینی تا بیفتد
گفت: عشق آسودگیست، خیال است خیالی خوش
گفت: ماندن است، فرو رفتن در خود است
گفت: خواستن و تملک است، گرفتن است
گفت: عشق ساده است همین جاست دم دست و دنیا پر شده از عشق های زودگذر، عشق های سادهء اینجایی و عشق های نزدیک و لحظه ای
گفتم: تو عاشق نبودی و نیستی
گفتم: عشق یک ماجراست، ماجرایی که باید آن را بسازی
گفتم: عشق درد است درد تولدی نو، عشق تولد است به دست خویشتن
گفتم: عشق رفتن است عبور است، نبودن است
گفتم: عشق جستجوست، نرسیدن است، نداشتن و بخشیدن است
گفتم: عشق درد است دیر است و سخت است
گفتم: عشق زیستن است از نوعی دیگر
به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام...؟
گفتم: عشق راز است، راز بین من و توست، بر ملا نمی شود و پایان نمی یابد، مگربا مرگ
دانست که عاشق نبوده است
این چند روز عشق های الکی را با همهء وجودم حس کردم، فرق بین عشق های راستین و حقیقی و الکی را فهمیدم، دلم برای خیلی از عاشق های حقیقی که معشوقشان عشق الکی داشت سوخت، آنوقت بود که با همه ی وجودم از خدای مهربانم می خواستم که هیچ عاشق راستینی را به چنین دردی مبتلا نکنه، هیچ چیزی تو دنیا آدم را تا به این حد خورد نمی کنه که بفهمی کسی را که با همهء وجودت، با همهء پاکی خودت، با همهء صداقتت دوست داشتی، عشقش به تو راست نباشه و الکی دم از عشق و دوست داشتن می زده
دل های بزرگ و احساس های بلند عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند، عشق هایی که جان دادن در کنارش شور انگیز است، اما کدام معشوقی مخاطب راستین چنین عشقی می تواند باشه؟ این عشق ها همیشه تو فضای جادویی اسطوره و افسانه سر گردانند و تو دل کلمات شعر و ناله های عاشقانه موسیقی و تو روح ناپیدای هنرها و یا در خلوت دردمند سکوت و حسرت و خیال و تنهایی چشم به راه آمدن کسی هستند که می دانند که نمی آید! راستی چرا عشق ها راستند و معشوقها دروغ؟! تازه مگه عشق به بیتابی شورانگیز دل در جستجوی گم کردهء خویش نیست؟ معلوم است که من از عشق های بزرگ حرف می زنم نه عشق های شدید از نیازی که زادهء بدون او به سر بردن است نه احتیاجی که فقر بی کسی است، ترس از مجهول ماندن نه درد محروم بودن.
میدانی: عاشق شدن آسان است اما عاشق موندن خیلی سخت است! خیلی ها عاشق می شن، شاید خیلی شدید دلبسته بشن، اما چون عشق را نشناختند، چون عاشق حقیقی نبودند، چون هنوز حقیقت عشق را درک نکردن، چون عشق را در نیاز می دیدند، چون عشق را تنها در ترک تنهایی می دیدند، چون عشق را در رفع احتیاجشون می دیدند، چون تشنهء عشق بودند نه لایق عشق ، چون به دنبال کسی بودند که بتوانند باهاش زندگی کنند نه اینکه نتونن بدون آن زندگی کنند، چون عشقشون یک عشق خام بوده و عشق خام کلام دوستت دارم را ابراز می کنه چون به معشوقش محتاج است، اما عشق پخته به معشوقش محتاج است چون دوسش داره، برای همین خیلی زود عشقشون سرد می شه و از بین میره، آنوقت هست که تنفر بوجود میاد و عشق جلوهء خودش را از دست می ده!!
ولی ای عزیز من!
تو نگاه عاشقانه ات را عاشقانه نگهدار و کلام سادهء عاشقانهء خودت را خالصانه بگو و همیشه به یاد داشته باش شبه عشق در کنار عشق بوده است! "دوستت دارم" جمله ای که عاشقانه شاید روزی هزار بار بهم می گوییم، شاید قشنگ ترین و در عین حال مناسب ترین جمله برای حال عاشقا باشد، اما ای کاش همیشه صادقانه و از ته دل و مهم تر از همه جاودانی باشد! عاشق باش، صادق باش، پاک باش، بخشنده باش و بدون انتظار!!
عادت همه چیـز را ویران می کند و از بین می برد، وای به روزی که چیزی ـ حتی عشق ـ عــادتـمان بشـه، عاشق کم است و حرفهای عاشقانه فراوان، دیگر سخن گفتن عاشقانه دلیل عشق نیست و آواز عاشقانه خواندن دلیل عاشق بودن نیست، عشق کلمه نیست که عاشق شدن حرفی بشود، عشق تکرار نفس های عاشق و معشوق است، آرام آرام میاد و می رود و عاشق را از طراوت مرورش سرشار می کند، عشق کلمه نیست که ما را در بند زمان اسیر کنه و محدود به یک موقیت و زمان باشه، عشق جاودانی است، عشق بخشیدن است، عشق فراموش کردنی نیست، بلکه بخشیدن است، عشق گوش دادن نیست، بلکه درک کردن است، عشق دیدن نیست، بلکه احساس کردن است، عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست، بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است، عشق همیشه به یادش بودن است، عشق دلشورهء آن را داشتن است، عشق یعنی غرورت را بخاطرش بشکنی، عشق یعنی برای موفقیت آن هر کاری بکنی، نه اینکه آن را نردبانی برای بالا رفتن خودت قرار بدی و آن را بشکنی، عشق یعنی در همه حال آن را کنار خودت حس کنی، عشق یعنی به جز آن کس دیگه ای برات مهم نباشه، عشق صداقت داشتن است، عشق راست بودن است، عشق پاک بودن است، عشق خیانت نکردن است، عشق همهء وجودت را بخشیدن است، عشق انتظار نداشتن است، پاکترین عشق آنجاست که انتظاری نباشه، پاکترین عشق آنجاست که صداقت و پاکی باشه!!!
عشق ؛ بخشیدن، از خود گذشتن، درک کردن، احساس کردن، صبر داشتن، انتظاری نداشتن، راست بودن، پاک بودن، یکی بودن، همراه بودن، دوست بودن، همدل و همزبان بودن، ایمان داشتن و با معشوق به خدا رسیدن است!!...