6 دلیل اصلی زندگی بعد از طلاق عاطفی !!!!
1 - ترس از نگاه دیگران
یکی از علتهای مهمی که در جامعه ما باعث میشود طلاق بعد از چند سال زندگی رخ دهد ترس از نگاه دیگران است.
سوالهایی که برای زن و مرد پیش میآید این است: « خانوادهام چه میگوید ؟ دیگران چه میگویند ؟ این انتخاب من بود و هیچکس در آن دخالتی نداشته و باید تحمل کنم. » گاهی هم والدین راه را برای برگشت فرزندان میبندند و آنقدر در زندگی میمانند تا اینکه کاملا به پایان خط برسند.
2 - امکانات مالی
این موضوع در خانمهایی که استقلال مالی ندارند و از جانب خانواده تحتحمایت قرار نمیگیرند بیشتر دیده میشود. بعضی از آنها نمیتوانند از همسرشان جدا شوند چون جایی برای ماندن ندارند و در بعضی مردان هم مهریههای بالا دلیل ماندگاری در زندگی زناشویی است.
3 - آستانه تحمل
انسانها آستانه مقاومت متفاوتی دارند. ممکن است زن و مردی با 500 مشاجره و زن و مردی دیگر با 5 هزار مشاجره به بنبست برسند. تکرار مشکلهای رفتاری و تنش و فشارهای روانی به طور مداوم از آستانه مقاومت آنها میکاهد و به تدریج به مرحلهای میرسند که احساس فرسودگی و اطمینان حاصل میکنند که ادامه زندگی محال است.
4 - نقشهای اجتماعی
بعضی افراد تحصیل کرده، مذهبی و سیاسی با سمتهای مهم و مشکلهای زناشویی غیرقابل حل ترجیح میدهند طلاق زیر یک سقف را تجربه کنند.
مثلا یک استاد دانشگاه رشته روانشناسی که به مردم در مشکلاتشان کمک میکند از تفاوتهای خود و همسرش چشمپوشی میکند و با مدارا زندگی را ادامه میدهد زیرا با طلاق جایگاهش در میان عموم و جامعه تزلزل مییابد. این گروه از افراد سعی میکنند شیوه سازگاری را در پیش گیرند.
5 - وجود فرزند
کم نیستند والدینی که ایثار میکنند تا فرزندان بزرگ شوند و به اصطلاح از آب و گل درآیند یا برای ادامه زندگی به توصیه دوستان و آشنایان فرزند دیگری میآورند. تولد فرزند در این روابط ازهم پاشیده مشکلها را بسیار پیچیدهتر خواهد کرد. بزرگ شدن فرزندان یا تولد فرزندی دیگر شرط ماندگاری نیست.
چه باید کرد؟
برای سازگاری باید زوجین را وادار کرد تا مشکل را ریشهیابی و حل کنند و به طرف تفاهم عاقلانه پیش روند؛ یعنی هر دو طرف بخواهند تغییر کنند و سطح انتظارات را پایین بیاورند و از مشاور کمک بخواهند و اگر همه قدمها برداشته شد ولی یکی از طرفین همچنان نتوانست خود را با شرایط وفق دهد، طلاق اجتنابناپذیر است.