تبلیغات کلیکی کارت شارژ به قیمت دولتی و نمایندگی ایرانسل و همراه اول
عاشقانه - گروه اینترنتی جرقه ایرانی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گروه اینترنتی جرقه ایرانی


سکه دولت عشق
اشعار و گفتار
عاشق آسمونی
زبان آموزی
به یاد دوست
قاصدک
لحظه های آبی
آج
زندگی عاقلانه
پرواز
>> لــبــخــنــد قـــلـــم <<
پژواک
در انتظار آفتاب
شعله ی آواز
انتظار
ترانه های دیگر
upturn یعنی تغییر مطلوب
سیب سرخ
ترنم یاس
عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال
زندگی بی ترانه...
جزین
جزیره علم
خداجونم
همنشین
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
**دختر بهار**
لیلای بی مجنون
قاصدک
عشق سرخ من
اظهرالمن الشمس
شعر! ؟ نه . . . . دلنوشته
هر چی که بخوای
ایران
آفتاب گردون
ان سالهای دوست داشتنی
اقتصاد بدون یارانه
RAYANCHOUB
کلبه
شعر
موعود هادی
افسونگر

جوان ایرانی
hamidsportcars
قیدار شهر جد پیامبراسلام
سکوت خیس
عصر پادشاهان
منتظرظهور
مصطفی قلیزاده علیار
سایه
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
چم مهر
آرمان نوین
شقایقهای کالپوش
معلم و تدریس خصوصی در قم
وصل دوست
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
چند لقمه حرف حساب
دل نوشته های یک دختر شهید
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سکوت ابدی
شاعرانه
حامل نور ...
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بلوچستان
هم نفس
choobak33
وب نوشته مهدی میانجی
حسن آباد جرقویه علیا
حقوقی و فقهی
چلچراغ شهادت
اطلاعات علمی+تفریح+ترفند+دانلود+کلیپ+آموزش
KING OF BLACK
اشک شور
استان قدس
پرپر
دلتنگی ها
اتاق دلتنگی
علی داودی
پاتوقی برای ایرونی ها
کلبه تنهایی
بحرین پاره تن ایران است
نغمه ی عاشقی
ادبیات و فرهنگ
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رنگین کمان
صداقت و راست گویی
خاک
روز سبزگی
همه چیز آماده دانلود . . . دانلود رایگان بازی و نرم افزار
سخن آشنا
سیب سبز
فروش وپخش لوازم خانگی
فریاد بی صدا
جوانمردى
شوروشعور عشق
ermia............
ندای دریا
جور وا جور
دفاع نیوز (جانم فدای رهبر)
خرید و فروش ضایعات آهن
+O
حباب خیال
شب و تنهایی عشق
عکس های زیبا
ستارگان دوکوهه
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
برترین لحظه ها
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
ضیافت
طنین تمدن اسلامی
گیاه پزشکی 92
BABAK 1992
آوای قلبها...
اسلام چیست؟
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
@@@نصرت@@@
سفیر دوستی
آذربایجان
زورق عشق
تنهایی......!!!!!!
ثانیه های خسته
مرد تنهای شب
گل و منظره
دیار من دشتستان- بُنار آبشیرین
ستاره
قاری عشق
جـــیرفـــت زیـبا ( استان کرمان جنوبی)
خاطرات دکتر بالتازار
پروانگی
کودک ونوجوان
آوای روستا
دل نوشته های دینی
ایوون رویا
farzad almasi

معیار عدل
امام زمان
کمالو مجید
پرسپولیس قهرمان
آیا عشق به همین معنی است؟
وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website
سکوتی پرازصدا
آمنه قصاب
.: شهر عشق :.
منادی معرفت
88783
سردار بی سنگر
سکوت سبز
کلارآباد دات کام
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
مهاجران
نظام صنفی کشاورزی ساوجبلاغ
بادصبا
حامیان دکتر محمد باقر قالیباف
معارف _ ادبیات
یاربسیجی
بود نبود
طریق یار
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی
...::بست-70..:: بهترین های روز

گوناگون تر از گوناگون
my love
شعر عاشقانه
Har chi delet mikhad
رباتیک
ما تا آخرایستاده ایم
روستای چشام
جـــــــــــــــــــــــــذاب
گیسو کمند
بیا تو ج‍‍‍ـــوان +دانلود صلواتی+کلیپ +اسرارموفقیت+ازدواج
کارشناس مدیریت دولتی
..:: رهگذر ::..
کاسل
دنیای کامپیوتر و شبکه
$$دوست$$
عکس های عاشقانه
چینش ثانیه ها
بچه ها من تنهام!!!کمک
شیخا
همدلی از همزبونی بهتره ...
مهاجر
سالار
یا مهدی (عج)
مطالب جالب
واژه های انتظار
امید مهربانی
منطقه آزاد
احمد چاله پی
ان شاء الله
******ali pishtaz******
همسردوم
هگمتانه
(حضرت فاطمه)
ابـــــــــــرار
تاریخچه های تلفیقی محمدمبین احسانی نیا
عشق گمشده
علمدارمظلوم
نور اهلبیت (ع)
ستاره سهیل
مسجد امام رضا(ع) سمیرم
یادداشتهای من
آسمان آبی جندابه
صادق جان
گروه باستانشناسی
عطر یاس
صدای شهید
آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا
*bad boy*
تنها
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
در ساحت اندیشه
غزل عشق
زبان انگلیسی
پارسی نامه
مژده ی فتح...
واقعه
یاد داشتهای من
درددل
آموزشی - مذهبی
شبح سیاه
جوجولی
مقلدان علمدار
آموزشی- روانشناسی
خلیج همیشه فارس pearsian Gulf
راهیان
حرف های تنهایی
بچه های خدا
درس های زندگی
قافیه باران
هدهد
دبستان هوشمند
گل آفتابگردون وبچه هایش
دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف
من.تو.خدا
black boy
صدای دل...
حرم الشهدا
دل شکسته
برو تا راحت شی
شهیدشاعری
کبوتر حرم
welcome to my profile
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
یک قدم تا رهایی
طراوت باران
سعادت نامه
کٌلٌنا عباسِکِ یا زینب
قدرت کلمات
امپراتور
کلبه تنهایی
من الغریب الی الحبیب
دانلود هر چی بخوایی...
نور
تروریست
**عاشقانه ها**

مینای دل
داستان های من
friend weblog
سیاسی
زندگی شیرین
صدای سکوت
بنفشه ی صحرا
پا توی کفش شهدا
عشق
آسمان را دریاب
هیئت حضرت علی اصغر(ع) روستای طولش -خلخال
جزتو
شوق اندیشه
ألا إنّ نصرالله قریب
من یک خبرنگارم ...
چ مثل چرت و پرت
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
زندگی
Manna
عبد عاشق
بانوی اسمانی
مصطفی
آشیانه سخن
راه های دور دل های نزدیکKH
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
پیروان ولایت
حرف آخر برای خداست...
وارثان شهدا
سیاه مشق های میم.صاد
ولایت عشق
قرآن مجید
دلنوشته های من
بهشت بهشتیان

نفسهای دلتنگی

 

دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم

اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم

حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را  خودت میدانی

تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ، 

خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی

در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم

وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام

وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم

تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام

که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ،

عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را

دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی

عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی

ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم

هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را

هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی!

نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام

احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام...

دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم

اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم

حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را  خودت میدانی

تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ، خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی

در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم

وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام

وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم

تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام

که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ،

عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را

دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی

عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی

ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم

هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را

هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی!

نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام

احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام...  


ارسال شده در توسط سعید کریمی

عشق حقیقی


به نام خالق عشق
از هر کی پرسیدم عاشق واقعی کیست؟! گفت : عاشق واقعی کسی است که واسه دیدن و شنیدن صدای معشوق لحظه شماری کند، همیشه بخواد با اون باشه و هر لحظه دلتنگش بشه !اما به نظر من عاشق واقعی کسیه که فقط خوشبختی معشوقش رو بخواد ، و هیچ وقت ادعا نداشته باشه که اون  فقط مال خودشه . عاشق واقعی کسیه که معشوقش توی خونه قلبش باشه نه خونه ی واقعی ، تصویرش همیشه تو شبکیه ی ذهنش حک شده باشه نه شبکیه ی چشمش ، صداش همیشه پرده ی ذهنش رو به ارتعاش در بیاره نه پرده ی گوششو ، همیشه و هر لحظه به یادش زندگی کنه نه اینکه فقط باهاش باشه. عاشق واقعی کسیه که ظاهر معشوقش رو نخواد ، باطن معشوقو بخواد . عاشق یه تصویر و یه نقاشی نباشه ، عاشق طنین صدای معشوق نباشه ، بلکه باید عاشق فکرش ، قلبش و ادبو معرفت او باشد....

حالا اونایی که ادعا می کنن عاشقند ببینید این چیزها رو در خودتون می بینید ، یه عاشق واقعی هستین و هیچ کی نمی تونه منکر این حقیقت باشه

 

عشق حقیقی چیه؟عاشق واقعی کیست؟
به چی می گن عشق حقیقی؟ کی عاشق است؟ کی معشوق؟ اصلا" عشق چیه؟ چه جوری عشق بوجود میاد؟ چرا می گن عشق ؟

اصلا"ما عاشق هسیتم؟ مامی تونیم خودمونو را عاشق نشون بدیم، ما عشق حقیقی را می شناسیم، ما عاشق حقیقی بودیم؟ماچه چیزهایی را برای داشتن یک عشق حقیقی می شناسیم؟چرا این روزها عشق ها راست نیستند؟ چرا این روزها همه خیلی راحت دم از عشق می زنند؟ چرا وقتی عشق را نمی شناسند از آن حرف می زنند؟ چرا عشق را زیر سوال می برند؟ چرا دوست دارند خودشان را عاشق نشون بدن درصورتی که باطنا عاشق نیستند؟ چرا با عنوان عشق دل خیلی ها را می شکنند؟ چرا دلشون می خواد عشق را بی هویت و بی اساس جلوه بدهند؟ چرا عشق را بی آبرو و بی اهمیت می کنند؟ چرا عشق را با چیزهای دیگر برابر می دانند؟ چرا عشق را فقط تو هوس و لذت بردن می بینند؟ چرا این روزها عشق با هوس و شهوت یکی شده؟ مگه اینها خودشان تو این دنیا زندگی نمی کنند؟ مگه اینها زندگی را دوست ندارند؟ مگه اینها نمی خوان روزی کسی را کنار خودشان داشته باشند؟ کسی که عاشقشون باشه، کسی که فقط مال آنها باشه؟ چرا نمی خوان عشق را بشناسند؟ چرا نمی خوان بفهمند که عشق خیلی بیشتر از آنی که فکر می کنند، ؟ چرا باعث می شوند که دیگه کسی عشق را باور نداشته باشه؟ تا کسی دم از عشق می زنه همه با شک و دودلی به آن نگاه کنند؟ چرا، چرا، چرا؟؟؟
به من گفت عاشقم، دوستش دارم و بدون اون هیچم و برای اون زنده هستم او رفت، تنها ماندزندگی کرد و معشوق را فراموش کرداز او پرسیدم از عشق چه می دانی؟ برایم از عشق بگو
گفت: عشق اتفاق است باید بنشینی تا بیفتد

گفت: عشق آسودگیست، خیال است خیالی خوش

گفت: ماندن است، فرو رفتن در خود است

گفت: خواستن و تملک است، گرفتن است

گفت: عشق ساده است همین جاست دم دست و دنیا پر شده از عشق های زودگذر، عشق های سادهء اینجایی و عشق های نزدیک و لحظه ای

گفتم: تو عاشق نبودی و نیستی

گفتم: عشق یک ماجراست، ماجرایی که باید آن را بسازی

گفتم: عشق درد است درد تولدی نو، عشق تولد است به دست خویشتن

گفتم: عشق رفتن است عبور است، نبودن است

گفتم: عشق جستجوست، نرسیدن است، نداشتن و بخشیدن است

گفتم: عشق درد است دیر است و سخت است

گفتم: عشق زیستن است از نوعی دیگر

به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام...؟

گفتم: عشق راز است، راز بین من و توست، بر ملا نمی شود و پایان نمی یابد، مگربا مرگ
دانست که عاشق نبوده است

این چند روز عشق های الکی را با همهء وجودم حس کردم، فرق بین عشق های راستین و حقیقی و الکی را فهمیدم، دلم برای خیلی از عاشق های حقیقی که معشوقشان عشق الکی داشت سوخت، آنوقت بود  که با همه ی وجودم از خدای مهربانم می خواستم که هیچ عاشق راستینی را به چنین دردی مبتلا نکنه، هیچ چیزی تو دنیا آدم را تا به این حد خورد نمی کنه که بفهمی کسی را که با همهء وجودت، با همهء پاکی خودت، با همهء صداقتت دوست داشتی، عشقش به تو راست نباشه و الکی دم از عشق و دوست داشتن می زده
دل های بزرگ و احساس های بلند عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند، عشق هایی که جان دادن در کنارش شور انگیز است، اما کدام معشوقی مخاطب راستین چنین عشقی می تواند باشه؟ این عشق ها همیشه تو فضای جادویی اسطوره و افسانه سر گردانند و تو دل کلمات شعر و  ناله های عاشقانه موسیقی و تو روح ناپیدای هنرها و یا در خلوت دردمند سکوت و حسرت و خیال و تنهایی چشم به راه آمدن کسی هستند که می دانند که نمی آید! راستی چرا عشق ها راستند و معشوقها دروغ؟! تازه مگه عشق به بیتابی شورانگیز دل در جستجوی گم کردهء خویش نیست؟ معلوم است که من از عشق های بزرگ حرف می زنم نه عشق های شدید از نیازی که زادهء بدون او به سر بردن است نه احتیاجی که فقر بی کسی است، ترس از مجهول ماندن نه درد محروم بودن.
میدانی: عاشق شدن آسان است اما عاشق موندن خیلی سخت است! خیلی ها عاشق می شن، شاید خیلی شدید دلبسته بشن، اما چون عشق را نشناختند، چون عاشق حقیقی نبودند، چون هنوز حقیقت عشق را درک نکردن، چون عشق را در نیاز می دیدند، چون عشق را تنها در ترک تنهایی می دیدند، چون عشق را در رفع احتیاجشون می دیدند، چون تشنهء عشق بودند نه لایق عشق ، چون به دنبال کسی بودند که بتوانند باهاش زندگی کنند نه اینکه نتونن بدون آن زندگی کنند، چون عشقشون یک عشق خام بوده و عشق خام کلام دوستت دارم را ابراز می کنه چون به معشوقش محتاج است، اما عشق پخته به معشوقش محتاج است چون دوسش داره، برای همین خیلی زود عشقشون سرد می شه و از بین میره، آنوقت هست که تنفر بوجود میاد و عشق جلوهء خودش را از دست می ده!!

ولی ای عزیز من!

تو نگاه عاشقانه ات را عاشقانه نگهدار و کلام سادهء عاشقانهء خودت را خالصانه بگو و همیشه به یاد داشته باش شبه عشق در کنار عشق بوده است! "دوستت دارم" جمله ای که عاشقانه شاید روزی هزار بار بهم می گوییم، شاید قشنگ ترین و در عین حال مناسب ترین جمله برای حال عاشقا باشد، اما ای کاش همیشه صادقانه و از ته دل و مهم تر از همه جاودانی باشد! عاشق باش، صادق باش، پاک باش، بخشنده باش و بدون انتظار!!

عادت همه چیـز را ویران می کند و از بین می برد، وای به روزی که چیزی ـ حتی عشق ـ عــادتـمان بشـه، عاشق کم است و حرفهای عاشقانه فراوان، دیگر سخن گفتن عاشقانه دلیل عشق نیست و آواز عاشقانه خواندن دلیل عاشق بودن نیست، عشق کلمه نیست که عاشق شدن حرفی بشود، عشق تکرار نفس های عاشق و معشوق است، آرام آرام میاد و می رود و عاشق را از طراوت مرورش سرشار می کند، عشق کلمه نیست که ما را در بند زمان اسیر کنه و محدود به یک موقیت و زمان باشه، عشق جاودانی است، عشق بخشیدن است، عشق فراموش کردنی نیست، بلکه بخشیدن است، عشق گوش دادن نیست، بلکه درک کردن است، عشق دیدن نیست، بلکه احساس کردن است، عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست، بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است، عشق همیشه به یادش بودن است، عشق دلشورهء آن را داشتن است، عشق یعنی غرورت را بخاطرش بشکنی، عشق یعنی برای موفقیت آن هر کاری بکنی، نه اینکه آن را نردبانی برای بالا رفتن خودت قرار بدی و آن را بشکنی، عشق یعنی در همه حال آن را کنار خودت حس کنی، عشق یعنی به جز آن کس دیگه ای برات مهم نباشه، عشق صداقت داشتن است، عشق راست بودن است، عشق پاک بودن است، عشق خیانت نکردن است، عشق همهء وجودت را بخشیدن است، عشق انتظار نداشتن است، پاکترین عشق آنجاست که انتظاری نباشه، پاکترین عشق آنجاست که صداقت و پاکی باشه!!!

عشق ؛ بخشیدن، از خود گذشتن، درک کردن، احساس کردن، صبر داشتن، انتظاری نداشتن، راست بودن، پاک بودن، یکی بودن، همراه بودن، دوست بودن، همدل و همزبان بودن، ایمان داشتن و با معشوق به خدا رسیدن است!!...


ارسال شده در توسط سعید کریمی

عشق نیرو می‌دهد
عشق نیرو می‌دهد،عشق زندگی می‌دهد، عشق شهامت و قدرت می‌بخشد. عشق بزرگ‌ترین ودیعه‌ای است که خداوند بزرگ در نهاد بشر به امانت گذاشته است. اگر عشق نبود زندگی هم نبود. کسی که عاشق می‌شود باید خود را برای پرداخت بهای آن عشق آماده سازد که عشق همان‌طور که لذّت و شادکامی در پی دارد، غم و سردرگمی هم به دنبال خواهد داشت. امّا غم عشق چه غم شیرینی است و چه گوارا به ‌کام دل عاشق می‌ریزد حتی اگر دل عاشق را بشکند. زیرا هر چیز شکسته‌اش بی‌خریدار است، مگر دل که شکسته‌اش قیمتی‌تر است و خدایش دوست‌تر دارد.
با خواندن 20 مورد زیر، و موارد دیگر که خودتان اضافه می کنید، خواهید توانست به‌ راه‌هایی دست بیابید که هر چند برخی بسیار ساده و شاید بی اهمیت به ‌نظر می‌رسند، امّا مسیر خوشبختی شما را چندین گام پیش می‌راند :
1- از هر راهی برای ابراز عشق به همسرتان بهره بگیرید.
2- در عذرخواهی کردن از هم سبقت بگیرید.
3- همیشه همدیگر را "عزیزم"، "معشوقم"، "محبوبم" و ... خطاب کنید.
4- همیشه و در همه جا احترامی متقابل را برای یکدیگر قائل باشید.
5- همیشه صبوری و شکیبایی را بکار ببندید.
6- در اماکن عمومی بسیار محتاطانه به ‌همدیگر ابراز عشق کنید.
7- احساساتش را جدی بگیرید و آرزوهایش را به جان بخرید.
در زندگی هیچ لذّتی اصیل‌تر و شیرین‌تر از عشق وجود ندارد
8- بگذارید به اندازه کافی استراحت کند تا آرامش خیال ممکن را بدست آورد.
9- از گفتن کلمه "دوستت دارم" در هیچگاه مضایقه نکنید.
10- از عطر مورد علاقه‌اش استفاده کنید.
11- کمد لباس‌هایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمایید.
12- با او مانند شاهزاده‌ای زیبا برخورد کنید.
13- هر روز به یکدیگر سخنان محبت‌آمیز بگویید.
هر کس که عاشق می‌شود باید برای تحمل و چشم‌پوشی خطاهایی
که می‌بیند امّا نمی‌تواند عکس‌العمل نشان دهد، صبور و‌ آرام باشد.
14- هنر برقراری ارتباط دوستانه با همسرتان را بیاموزید. هر چند ممکن است در ابتدا با کمی مشکل مواجه باشید، ولی پس از آن از زندگی لدّت خواهید برد.
15- به قدری در هم غرق شوید تا مسائل و مشکلات زندگی را فراموش کنید.
16- به هر طریق ممکن خستگی را از جسم و روح همسرتان دور کنید.
17- موهای همسرتان را با دستانتان آرایش کنید.
18- در تمام لحظاتی که در کنار هم هستید به او ابراز عشق کنید و گاهی احساستان را روی یک لیوان شیشه‌ای بنویسید.
19- از عشق‌تان در هر زمان دفاع کنید.
20- روی برف‌هایی که روی زمین باریده است برای هم پیام‌های عاشقانه بنویس


ارسال شده در توسط سعید کریمی

عاشقانه ترین دعایى که به آسمان رفت

یک روز کاملاً معمولى تحصیلى بود. به طرح درسم نگاه کردم و دیدم کاملاً براى تدریس آماده ام. اولین کارى که باید مى کردم این بود که مشق هاى بچه ها را کنترل کنم و ببینم تکالیفشان را کامل انجام داده اند یا نه.
هنگامى که نزدیک تروى رسیدم، او با سر خمیده، دفتر مشقش را جلوى من گذاشت و دیدم که تکالیفش را انجام نداده است. او سعى کرد خودش را پشت سر بغل دستیش پنهان کند که من او را نبینم. طبیعى است که من به تکالیف او نگاهى انداختم و گفتم: "تروى! این کامل نیست."
او با نگاهى پر از التماس که در عمرم در چهره کودکى ندیده بودم، نگاهم کرد و گفت: "دیشب نتونستم تمومش کنم، واسه این که مامانم داره مى میره."
هق هق گریه ی او ناگهان سکوت کلاس را شکست و همه شاگردان سرجایشان یخ زدند. چقدر خوب بود که او کنار من نشسته بود. سرش را روى سینه ام گذاشتم و دستم را دور بدنش محکم حلقه کردم و او را در آغوش گرفتم. هیچ یک از بچه ها تردید نداشت که "تروى" بشدت آزرده شده است، آن قدر شدید که مى ترسیدم قلب کوچکش بشکند. صداى هق هق او در کلاس مى پیچید و بچه ها با چشم هاى پر از اشک و ساکت و صامت نشسته بودند و او را تماشا مى کردند.
سکوت سرد صبحگاهى کلاس را فقط هق هق گریه هاى تروى بود که مى شکست. من بدن کوچک تروى را به خود فشردم و یکى از بچه ها دوید تا جعبه دستمال کاغذى را بیاورد. احساس مى کردم بلوزم با اشک هاى گرانبهاى او خیس شده است. درمانده شده بودم و دانه هاى اشکم روى موهاى او مى ریخت.
سؤالى روبرویم قرار داشت: "براى بچه اى که دارد مادرش را از دست مى دهد چه مى توانم بکنم؟"
تنها فکرى که به ذهنم رسید، این بود: "دوستش داشته باش ... به او نشان بده که برایت مهم است ... با او گریه کن." انگار ته زندگى کودکانه او داشت بالا مى آمد و من کار زیادى نمى توانستم برایش بکنم. اشک هایم را قورت دادم و به بچه هاى کلاس گفتم: "بیایید براى تروى و مادرش دعا کنیم." دعایى از این پرشورتر و عاشقانه تر تا به حال به سوى آسمان ها نرفته بود.
پس از چند دقیقه، تروى نگاهم کرد و گفت: "انگار حالم خوبه." او حسابى گریه کرده و دل خود را از زیر بار غم و اندوه رها کرده بود. آن روز بعدازظهر مادر تروى مرد.
هنگامى که براى تشییع جنازه او رفتم، تروى پیش دوید و به من خیر مقدم گفت. انگار مطمئن بود که مى روم و منتظرم مانده بود. او خودش را در آغوش من انداخت و کمى آرام گرفت. انگار توانایى و شجاعت پیدا کرده بود و مرا به طرف تابوت راهنمایى کرد. در آنجا مى توانست به چهره مادرش نگاه کند و با چهره ی مرگ که انگار هرگز نمى توانست اسرار آن را بفهمد روبرو شود.
شب هنگامى که مى خواستم بخوابم از خداوند تشکر کردم از اینکه به من این حس زیبا را داد، تا توان آن را داشته که طرح درسم را کنار بگذارم و دل شکسته یک کودک را با دل خود حمایت کنم ...


ارسال شده در توسط سعید کریمی

عزیز دلمی ،عشقمی




تو همان نیمه گمشده ی منی که مدتها به انتظار آمدنش نشسته بودم

تو همان انتظاری، که در نهایت به آن رسیدم...

تو ماه منی ، چه زیبا و نورانیست شبهای تیره و تار با وجود تو

ای قشنگترین بهانه ، چه دلنشین است بهانه های عاشقانه ی تو

گل من ، با آمدنت گلستان شد آن کویر تشنه ی قلب من

تو همان شعری ، شعری که با شنیدنش آرام میگیرد دل من

برایم بخوان هر شب ، تا آرام روی هم رود پلکهای من...

دسته دسته چیده ام گلهای نرگس را برای تو

تا آن لحظه که می آیی آنها را با احترام تقدیم کنم به چشمهای مست تو

عطر گلهای نرگس دیوانه میکند مرا ، حرفی بزن، چرا اینگونه نگاه میکنی مرا

به تو مدیونم ای خدا ،

این مهربانترین فرشته ات بود که برایم فرستادی از آن سوی دنیا

ای دنیای من ، چه بی انتهاست آن نگاهت ،

نمیتوانم انتهای آن نگاه را ببینم ،

به راستی که چه کهکشان درخشانیست آن سوی چشمانت

تو همان آرزویی که در گذشته هر گاه به آن فکر میکردم میخندیدم

با خود میگفتم محال است به این آرزو برسم

تو همان آرزوی دست نیافتنی منی که اینک در کنارمی ،

مال منی ،

عزیز دلمی ،

قلبمی ،

که عاشقانه در سینه ام میتپی و به من نفس میدهی ،

جان میدهی ،

زندگی میدهی ...


ارسال شده در توسط سعید کریمی

شرط عشق
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.
موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود.
همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
20سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،
مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود..
همه تعجب کردند.
مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم."


ارسال شده در توسط سعید کریمی

عشق حقیقی


به نام خالق عشق
از هر کی پرسیدم عاشق واقعی کیست؟! گفت : عاشق واقعی کسی است که واسه دیدن و شنیدن صدای معشوق لحظه شماری کند، همیشه بخواد با اون باشه و هر لحظه دلتنگش بشه !اما به نظر من عاشق واقعی کسیه که فقط خوشبختی معشوقش رو بخواد ، و هیچ وقت ادعا نداشته باشه که اون  فقط مال خودشه . عاشق واقعی کسیه که معشوقش توی خونه قلبش باشه نه خونه ی واقعی ، تصویرش همیشه تو شبکیه ی ذهنش حک شده باشه نه شبکیه ی چشمش ، صداش همیشه پرده ی ذهنش رو به ارتعاش در بیاره نه پرده ی گوششو ، همیشه و هر لحظه به یادش زندگی کنه نه اینکه فقط باهاش باشه. عاشق واقعی کسیه که ظاهر معشوقش رو نخواد ، باطن معشوقو بخواد . عاشق یه تصویر و یه نقاشی نباشه ، عاشق طنین صدای معشوق نباشه ، بلکه باید عاشق فکرش ، قلبش و ادبو معرفت او باشد....

حالا اونایی که ادعا می کنن عاشقند ببینید این چیزها رو در خودتون می بینید ، یه عاشق واقعی هستین و هیچ کی نمی تونه منکر این حقیقت باشه

 

عشق حقیقی چیه؟عاشق واقعی کیست؟
به چی می گن عشق حقیقی؟ کی عاشق است؟ کی معشوق؟ اصلا" عشق چیه؟ چه جوری عشق بوجود میاد؟ چرا می گن عشق ؟

اصلا"ما عاشق هسیتم؟ مامی تونیم خودمونو را عاشق نشون بدیم، ما عشق حقیقی را می شناسیم، ما عاشق حقیقی بودیم؟ماچه چیزهایی را برای داشتن یک عشق حقیقی می شناسیم؟چرا این روزها عشق ها راست نیستند؟ چرا این روزها همه خیلی راحت دم از عشق می زنند؟ چرا وقتی عشق را نمی شناسند از آن حرف می زنند؟ چرا عشق را زیر سوال می برند؟ چرا دوست دارند خودشان را عاشق نشون بدن درصورتی که باطنا عاشق نیستند؟ چرا با عنوان عشق دل خیلی ها را می شکنند؟ چرا دلشون می خواد عشق را بی هویت و بی اساس جلوه بدهند؟ چرا عشق را بی آبرو و بی اهمیت می کنند؟ چرا عشق را با چیزهای دیگر برابر می دانند؟ چرا عشق را فقط تو هوس و لذت بردن می بینند؟ چرا این روزها عشق با هوس و شهوت یکی شده؟ مگه اینها خودشان تو این دنیا زندگی نمی کنند؟ مگه اینها زندگی را دوست ندارند؟ مگه اینها نمی خوان روزی کسی را کنار خودشان داشته باشند؟ کسی که عاشقشون باشه، کسی که فقط مال آنها باشه؟ چرا نمی خوان عشق را بشناسند؟ چرا نمی خوان بفهمند که عشق خیلی بیشتر از آنی که فکر می کنند، ؟ چرا باعث می شوند که دیگه کسی عشق را باور نداشته باشه؟ تا کسی دم از عشق می زنه همه با شک و دودلی به آن نگاه کنند؟ چرا، چرا، چرا؟؟؟
به من گفت عاشقم، دوستش دارم و بدون اون هیچم و برای اون زنده هستم او رفت، تنها ماندزندگی کرد و معشوق را فراموش کرداز او پرسیدم از عشق چه می دانی؟ برایم از عشق بگو
گفت: عشق اتفاق است باید بنشینی تا بیفتد

گفت: عشق آسودگیست، خیال است خیالی خوش

گفت: ماندن است، فرو رفتن در خود است

گفت: خواستن و تملک است، گرفتن است

گفت: عشق ساده است همین جاست دم دست و دنیا پر شده از عشق های زودگذر، عشق های سادهء اینجایی و عشق های نزدیک و لحظه ای

گفتم: تو عاشق نبودی و نیستی

گفتم: عشق یک ماجراست، ماجرایی که باید آن را بسازی

گفتم: عشق درد است درد تولدی نو، عشق تولد است به دست خویشتن

گفتم: عشق رفتن است عبور است، نبودن است

گفتم: عشق جستجوست، نرسیدن است، نداشتن و بخشیدن است

گفتم: عشق درد است دیر است و سخت است

گفتم: عشق زیستن است از نوعی دیگر

به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام...؟

گفتم: عشق راز است، راز بین من و توست، بر ملا نمی شود و پایان نمی یابد، مگربا مرگ
دانست که عاشق نبوده است

این چند روز عشق های الکی را با همهء وجودم حس کردم، فرق بین عشق های راستین و حقیقی و الکی را فهمیدم، دلم برای خیلی از عاشق های حقیقی که معشوقشان عشق الکی داشت سوخت، آنوقت بود  که با همه ی وجودم از خدای مهربانم می خواستم که هیچ عاشق راستینی را به چنین دردی مبتلا نکنه، هیچ چیزی تو دنیا آدم را تا به این حد خورد نمی کنه که بفهمی کسی را که با همهء وجودت، با همهء پاکی خودت، با همهء صداقتت دوست داشتی، عشقش به تو راست نباشه و الکی دم از عشق و دوست داشتن می زده
دل های بزرگ و احساس های بلند عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند، عشق هایی که جان دادن در کنارش شور انگیز است، اما کدام معشوقی مخاطب راستین چنین عشقی می تواند باشه؟ این عشق ها همیشه تو فضای جادویی اسطوره و افسانه سر گردانند و تو دل کلمات شعر و  ناله های عاشقانه موسیقی و تو روح ناپیدای هنرها و یا در خلوت دردمند سکوت و حسرت و خیال و تنهایی چشم به راه آمدن کسی هستند که می دانند که نمی آید! راستی چرا عشق ها راستند و معشوقها دروغ؟! تازه مگه عشق به بیتابی شورانگیز دل در جستجوی گم کردهء خویش نیست؟ معلوم است که من از عشق های بزرگ حرف می زنم نه عشق های شدید از نیازی که زادهء بدون او به سر بردن است نه احتیاجی که فقر بی کسی است، ترس از مجهول ماندن نه درد محروم بودن.
میدانی: عاشق شدن آسان است اما عاشق موندن خیلی سخت است! خیلی ها عاشق می شن، شاید خیلی شدید دلبسته بشن، اما چون عشق را نشناختند، چون عاشق حقیقی نبودند، چون هنوز حقیقت عشق را درک نکردن، چون عشق را در نیاز می دیدند، چون عشق را تنها در ترک تنهایی می دیدند، چون عشق را در رفع احتیاجشون می دیدند، چون تشنهء عشق بودند نه لایق عشق ، چون به دنبال کسی بودند که بتوانند باهاش زندگی کنند نه اینکه نتونن بدون آن زندگی کنند، چون عشقشون یک عشق خام بوده و عشق خام کلام دوستت دارم را ابراز می کنه چون به معشوقش محتاج است، اما عشق پخته به معشوقش محتاج است چون دوسش داره، برای همین خیلی زود عشقشون سرد می شه و از بین میره، آنوقت هست که تنفر بوجود میاد و عشق جلوهء خودش را از دست می ده!!

ولی ای عزیز من!

تو نگاه عاشقانه ات را عاشقانه نگهدار و کلام سادهء عاشقانهء خودت را خالصانه بگو و همیشه به یاد داشته باش شبه عشق در کنار عشق بوده است! "دوستت دارم" جمله ای که عاشقانه شاید روزی هزار بار بهم می گوییم، شاید قشنگ ترین و در عین حال مناسب ترین جمله برای حال عاشقا باشد، اما ای کاش همیشه صادقانه و از ته دل و مهم تر از همه جاودانی باشد! عاشق باش، صادق باش، پاک باش، بخشنده باش و بدون انتظار!!

عادت همه چیـز را ویران می کند و از بین می برد، وای به روزی که چیزی ـ حتی عشق ـ عــادتـمان بشـه، عاشق کم است و حرفهای عاشقانه فراوان، دیگر سخن گفتن عاشقانه دلیل عشق نیست و آواز عاشقانه خواندن دلیل عاشق بودن نیست، عشق کلمه نیست که عاشق شدن حرفی بشود، عشق تکرار نفس های عاشق و معشوق است، آرام آرام میاد و می رود و عاشق را از طراوت مرورش سرشار می کند، عشق کلمه نیست که ما را در بند زمان اسیر کنه و محدود به یک موقیت و زمان باشه، عشق جاودانی است، عشق بخشیدن است، عشق فراموش کردنی نیست، بلکه بخشیدن است، عشق گوش دادن نیست، بلکه درک کردن است، عشق دیدن نیست، بلکه احساس کردن است، عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست، بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است، عشق همیشه به یادش بودن است، عشق دلشورهء آن را داشتن است، عشق یعنی غرورت را بخاطرش بشکنی، عشق یعنی برای موفقیت آن هر کاری بکنی، نه اینکه آن را نردبانی برای بالا رفتن خودت قرار بدی و آن را بشکنی، عشق یعنی در همه حال آن را کنار خودت حس کنی، عشق یعنی به جز آن کس دیگه ای برات مهم نباشه، عشق صداقت داشتن است، عشق راست بودن است، عشق پاک بودن است، عشق خیانت نکردن است، عشق همهء وجودت را بخشیدن است، عشق انتظار نداشتن است، پاکترین عشق آنجاست که انتظاری نباشه، پاکترین عشق آنجاست که صداقت و پاکی باشه!!!

عشق ؛ بخشیدن، از خود گذشتن، درک کردن، احساس کردن، صبر داشتن، انتظاری نداشتن، راست بودن، پاک بودن، یکی بودن، همراه بودن، دوست بودن، همدل و همزبان بودن، ایمان داشتن و با معشوق به خدا رسیدن است!!...


ارسال شده در توسط سعید کریمی
<      1   2   3   4