فلسفه سیزده بدر در ایران
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که عدد 13 نحس می باشد ، از نظر علمی عقیده ی آنها کاملا درست می باشد ! البته در رسانه های امروزی هیچ اشاره ای به اینگونه مسائل نمی شود و دلیل آن هم ترس از خرافی شدن عقاید و همچنین کم بودن سطح علمی جامعه می باشد .
در واقع فلسفه عدد 13 بر می گردد به طرز قرار گیری ستاره ها و منظومه خورشیدی ؛ جمعی از دانشمندان بر این باورند که اجسام خیلی بزرگ ( مانند ماه ، یا حتی کوه ) نوعی فرکانس از خود منتشر می کنند که بر بازده و عملکرد مغز جانوران خصوصا انسان مستقیما تاثیر ( خوب یا بد ) دارد . این مسئله پایه و اساس خیلی از عقاید را ثابت می کند . ( در باره این موضوع مطالب بسیار زیادی وجود دارد که به دلیل مختصر گویی از آوردن آنها در این متن خود داری نمودم ) .
ایرانیان باستان این روز ( 13 فروردین ) را در طبیعت به جشن شادی می پرداختند تا بدین وسیله خود را از نحسی آن حفظ کنند . از آداب این روز می توان به گره زدن سبزه و دور انداختن یا به قولی به آب دادن سبزه اشاره کرد . در گذشته دختران و پسران دم بخت سبزه ها را گره می زدند و آرزو می کردند تا در سال جدید تشکیل خانواده دهند ، یک شعر نیز وجود دارد که دختران در هنگام گره زدن این سبزه ها می خواندند ” سال دیگه ، سیزده به در ، خونه شوهر ، بچه بقل ” که من هرچه در منابع در دسترسم جستجو کردم نتوانستم قدمت این شعر را از دوران قاجار بیشتر پیدا کنم ! البته گره زدن تنها مختص دختران و پسران دم بخت نمی باشد و همه می توانند سبزه ای گره زده و آرزو کنند . عقیده بر این بوده است که وقتی گره باز شود ، مشکلات حل شده و آرزو بر آورده می شود .
دور انداختن سبزه ها هم به این دلیل بود که ایرانیان باستان عقیده داشتند بدی ها و مریضی ها در این سبزه جمع شده و با به آب دادن یا به دور انداختن آن این پلیدیها و مریضی ها را از خود دور می کردند .
در ضمن این روز متعلق به خدای باران می باشد و در مراسم 13 به در دعا برای بیشتر شدن و به موقع بودن باران در سال جدید وجود داشته که با گذشت زمان این رسم از میان رفته .
ریشه تاریخی سیزده بدر
برای من همیشه این سوال بود که منشا تاریخی سیزده فروردین چیست و چرا مثلا پس از سیزده روز از آغاز بهار ایرانیها به دامان دشت و صحرا پناه میبرند؟ آیا این روز ربطی به جشنهای نوروز دارد؟ آیا این روز واقعا روز طبیعت است؟ یا قضیهای تاریخی پشت قرنها ماندگاری این سنت ایرانی وجود دارد؟ در ادامه تنها روایت تاریخی موجود برای سیزده فروردین یا سیزده بدر نوشته میشود. شاید برخی از دوستان از آن اطلاع داشته باشند. ولی مطمن هستم برای همگی ما یک بار مطالعه این داستان خالی از فایده نخواهد بود.
همه ما میدانیم که در فرهنگ ما روز 13 فروردین روز خروج از منزل است برای گریز از نحسی عدد 13. اما بسیاری نمیدانیم که اصولا این نحسی از کجا آغاز شده است. اصلا عدد نحس و عدد خوب آیا در فرهنگ ما بوده یا خیر؟ مردم ایران از آن زمان که کتب تاریخی نگاشته شدهاند و به عبارت بهتر از آن زمان که تاریخ به خاطر میآورد زرتشتی بودهاند. در فرهنگ زرتشتی به دلیل آن که همه چیز از یزدان است و یزدان هم فقط سرچشمه نیکیها و پاکیهاست اصولا بد و نحس و بدیمن و بدشگون وجود خارجی ندارد. در سالهای پس از ظهور هخامنشیان با ورود فرهنگهای دیگر نحسها و بدشگونها و اهریمن و غیره آهسته آهسته وارد فرهنگ ایران زمین شدند.
در این مورد بخصوص (نحسی روز 13 بدر) پای یک شاه بیکفایت و خودخواهی اهالی یک دین دیگر در بین بود.
خشایارشا فرزند بزرگتر و جانشین داریوش بزرگ را میتوان فرزندی ناخلف دانست. چرا که تقریبا هیچ یک از ویژگیهای پدرش را نداشت. ویژگیهایی که باعث شده بودند داریوش بزرگترین پادشاه تمامی تاریخ مشرق زمین قلمداد شود. پس از لشکرکشی به یونان و آتش زدن ارگ آتن، خشایارشا احساس کرد که وظیفه خود را به انجام رسانده و از آن پس زندگیاش را به خوش گذرانی و تفریح گذراند.
در یکی از جشنها که خشایارشا مست و لایعقل شده بود ناگهان به سرش زد که زیبایی بیحد و حصر همسرش را به رخ درباریان بکشد. به "وشتی" همسر زیبا روی و زیبا پیکرش دستور داده که برهنه از برابر درباریان بگذرد. وشتی از انجام خواسته شاه سرباز زد. از رفتار وشتی میتوان حدس زد که زنی با اصل و نسب و شخصیت قوی بوده.
تورات در کتاب استر میگوید: "خشایار شاه پادشاه پارس در واپسین روز جشن 180 روزه که از باده نوشی سرمست بود، دستور داد شهبانو وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد. شهبانو خودداری ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد. در شوش یک یهودی به نام مردخای پسر یائیز زندگی میکرد، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم میگفتند. زمانی که قرار شد از همه بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند استر نیز همراه دختران زیبای بیشمار دیگری به حرمسرای کاخ شوش آورده شد. به رهنمود مردخای استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است. استر بیش از دختران دیگر مورد توجه و دلبستگی پادشاه قرار گرفت به گونهای که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جای وشتی شهبانو ساخت. ولی استر همانند زمان کودکی دستورات مردخای را فرمانبرداری میکرد".
نتیجه این میشود که شاه کم خرد به همسر خود خشم گرفته و او را طرد میکند و تصمیم میگیرد خلا او را با دختران زیبای دیگری پر کند. این موقعیت، فرصت مناسب را برای مردخای (mordekhay) یکی از وزیران آنوسی (یهودی پنهان) دربار خشایارشا فراهم میکند تا برادر زاده (و بنا به برخی روایات دختر عمو) خود را به نام هدسه به عنوان یکی از همسران شاه وارد دربار کند. مردخای هرگز بروز نداده بود که یک یهودی است. برادرزادهاش را هم به همین شکل، گمنام وارد دربار کرد. هدسه که بعدها به استر یعنی ستاره معروف شد کارش را خوب بلد بود. او قصه گوی خوبی بود و با همین توانایی شاه را مفتون خود کرد.
در اثر نفوذ او بر ذهن شاه پستهای مملکتی یکی یکی به یهودیان داده میشد (که البته از یهودی بودن آنها کسی خبر نداشت). در این میان هامانوزیر اول خشایارشا که برخلاف شاه فردی مدیر و شایسته بود به این جریان تغییر مدیران و افراد توصیه شده از طرف استر مشکوک شد.
در اثر پیگیریهای هامان مشخص شد که دسیسه چیست. گفت و گوی هامان با شاه در این رابطه و تاکید او بر از میان برداشتن این شبکه مافیایی قدرت به گوش استر رسید. استر پس از مشورت با مردخای به نزد شاه رفت و اعلام کرد که یهودی است و اگر شاه میخواهد سایر یهودیان را به سبب پنهان کردن عقیده اصلیشان بکشد باید او را هم در این مجازات شریک کند. (پنهان کردن عقیده در ایران جرم محسوب میشد، چرا که در کشوری که بنا به دستور بنیانگذارش کورش اندیشه و دین و مذهب کاملا آزاد بود دلیلی برای پنهان کاری نبود). عشوه و غمزه زنانه استر در شاه سست عنصر سخت کارگر افتاد.
"مردخای فرمانی بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد. فرمانی که به یهودیان اجازه میداد متحد شوند و بدخواهان خود را از هر قومی که باشند، بکشند و داراییشان را به غنیمت بگیرند. تورات میگوید در سراسر کشور همه از یهودیان میترسیدند تمام حاکمان و استانداران، مقامات کشوری و درباریان از ترس مردخای، به یهودیان کمک میکردند و بدین سان یهودیان به دشمنان خود تاختند و آنها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند".
برای به دست آوردن دل استر شاه برگهای سفید را مهر کرد تا استر و مردخای هر فرمانی که میخواهند بر آن بنویسند. انها هم کوتاهی نکردند. دوازدهم فروردین حکم اعدام هامان و 8 روز آزادی مطلق یهودیان بر آن کاغذ شوم نگاشته شد و از شب سیزدهم هامان به همراه دهها هزار ایرانی بیگناه در آتش کینه یهودیان سوختند. یهودیان سلاح به دست به خا&11606;ههای مردم حمله کرده و افراد بیدفاع و بیگناه را از دم تیغ میگذراندند.
برخی روایات 70 هزار و برخی تا 100 هزار کشته برای این واقعه ذکر کردهاند. این در حالی بود که همین مردم ایران بودند که جنگیدند و بابل را تصرف کرده و یهودیان را از بردگی بابلیان نجات دادند و آنها را با سلام و صلوات به کشورشان بازگرداندند.
از آن به بعد ایرانیها هر سال روز 13 فروردین را از خانه بیرون میرفتند تا از کشته شدن در خانه بگریزند و البته با فراست ویژه خود یاد این قتل عام که به گفته تورات در آن پانزده قوم ایرانی به طور کلی از روی زمین محو شدند را زنده نگه دارند. و البته یهودیان تمامی نقاط دنیا نیز از 26 سده قبل همچنان روزهای پوریم، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار، روزهایی که از هر یازده تن ایرانی یک تن کشته شده است را به نام روز سپاسگزاری، روز امحاء دشمنان یهود و روز پوریم جشن میگیرند. بسیاری از یهودیان اروپا و آمریکا به جای پوریم، این مراسم را جشن ایرانی کشی مینامند.
برخلاف ما که از این داستان کاملا بیخبر ماندهایم یهودیان به خوبی آن را میشناسند و با حرارت همه ساله جشنش را هم برگزار میکنند. جست و جو در اینترنت عکسهای این مراسم را به شما نشان خواهد داد. مضاف بر آن که گویا اغلب نقاشان بزرگ دنیا در مورد این داستان دست کم یک تابلو کشیدهاند.
دوستان عزیز توحه داشته باشند
ارسال این پست، نشانه تائید مطلب فوق نمیباشد.
فلسفه عید نوروز در ایران باستان
نوروز یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است که اکنون در مناطق مختلف ایران و کشورهای فارسی زبان آغاز فصل بهار را جشن میگیرند.
این جشن برخلاف همه جشنهای مختلف سالانه با شور و شوقی وصف ناپذیر همراه با جنب و جوش فراوان در میان ملتها در اولین روز بهار آغاز میشود.
افسانههای بسیاری برچگونگی پیدایی این جشن وجود دارد که ازآن جمله میتوان به برتری این جشن به لحاظ عدم برابری نام ماه و روز اشاره کرد.
طبق روایات مختلف تاریخی، جشن نوروز پیش از زمان حکومت پادشاهی هخامنشی بوجود آمده و در ایران همراه با آیینهای خاص برگزار میشده و همچنان نیز با کمی تغییرات اجرایی برگزار میشود.
خانه تکانی
یکی از مظاهر جشن نوروز، هیجان، آشفتگی و درهم ریختگی است که باستانیان ریشه نا آرامی را در آرامش و اساس پریشانی را در سامان یافتگی میدانستند خانه تکانی ازجمله آئینهای نوروزی است که نشان از درهم ریختگی و هیجان و سپس نظم و نظافت دارد.
براساس این آئین، ایرانیان باستان، با آمدن بهار، تمام خانه خود را برای نظافت زیرورو کرده و حتی گاهی خانهها را رنگ آمیزی میکردند و یا دستکم همان اتاقی که هفت سین را درآن میچیدند، سفید میکردند.
مردمان آن روزگار، اثاثیه کهنه را به دور میریختند و اسبابی نو جایگزیناش مینمودند. شکستن کوزه را که جایگاه آلودگیها و اندوههای یک ساله بود واجب میدانستند. ظرفهای مسین را به رویگران میسپردند، نقرهها را جلا میدادند، گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک میکردند، فرش و گلیمها را ازتیرگیهای یک ساله میزدودند.
این آئین همچنان درمیان ایرانیان مرسوم است و همه ساله ازسوی مردم اجرا میشود.
سبزکردن سبزه
ایرانیان باستان، از چند روز به عید مانده سبزه سبز میکردند. آنان دانههای گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش را سبز کرده و بالیدن هریک از این دانهها را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود.
خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن سبز میکردند: هومت، نماد اندیشه نیک، هوخت، نماد گفتار نیک و هوورشت، نماد کردار نیک و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند.
مراسم بازگشت مردگان
ایرانیان باستان عقیده داشتند، با آمدن نوروز، فروهرها (ریشه کلمه فروردین) یا ارواح درگذشتگان (از اسفند تا فروردین) به دنیا باز میگردند و اگر خانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال شده و برای بازماندگان خود دعا میفرستند. ازاین رو چند روز به نوروز مانده در خانه مشک و عنبر میسوزاندند وشمع و چراغ میافروختند.
همچنین خانمها بهترین غذا را میپختند و بر گور درگذشتگان خود میپاشیدند و یک روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولیبیبیحور مینامیدند، به خانهای که در طول سال درگذشتهای داشت به پرسه میرفتند و دعا میفرستادند ومیگفتند که برای مرده عید گرفتهاند.
بخشی ازاین رسم همچنان درمیان ایرانیان مرسوم است، بطوری که در آخرین شب جمعه سال، با گلهای بهاری از جمله سنبل به دیدار اهل قبور و درگذشتگان خود میروند و برای درگذشتگان خود طلب مغفرت میکنند.
چراغانی نوروزی
چراغانی نوروزی از دیگر سنتهای قدیمی ایرانیان باستان است.
در آن روزگار، اقوام آریایی به هنگام فرا رسیدن نوروز بر در و بام خانهها و بلندی دژها مشعل روشن کرده، آتش افروخته و یا آن که چراغی روشن بردر خانهها آویزان میکردند.
حاجی فیروز
آمدن حاجی فیروز یا آتش افروز در روزهای پایانی سال و همزمان با آغاز سال نو شمسی از بازماندههای آئین ایرانیان باستان است که نشان از درهم ریختگی نوروز دارد.
در این ایام افرادی با صورتهای سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت میپرداختند و بدین گونه فاصله میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم میریختند و قانون و نظم یک ساله را محو میکردند.
نوروز خوانان و یا حاجی فیروزها، جوانانی هستند که به زبان فارسی ترانه نوروز میخوانند و از آمدن نوروز خبر میدهند و مژدگانی دریافت میکنند.
آنان چنین میخواندند: باد بهاران آمده، نوروز سلطان آمده، مژده دهید ای دوستان، این سال نو باز آمده.
در روستاها و شهرهای مازندران و اردبیل نیز از نیمه ماه اسفند، گروههای نوروزی خوان راه میافتند و در کوچه وخیابانها نوروزیه میخوانند. این رسوم، کماکان درآئین نوروز امروزه مشاهده میشود.
میرنوروزی
علاوه بر آئین ظهور حاجی فیروز در خیابانهای شهر رسم میر نوروزی نیز در گذشتههای دور مرسوم بوده است.
میرنوروزی (جابه جا شدن ارباب و بنده) طبق این رسم، به قصد تفریح، کسی را از طبقههای پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر میگزیدند و سلطان موقت، طبق قواعدی، اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد، از مقام امیری برکنار میشد.
حافظ نیز دریکی از غزلیاتش به حکومت ناپایدار میر نوروزی گوشه چشمی دارد: سخن در پرده میگویم، چوگل از غنچه بیرون آی که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی.
شیرینیهای نوروزی
در بسیاری از نقاط ایران با فرا رسیدن نوروز نان و شیرینی پیش از نوروز میپختند و در شب عید در سفرهها میگذاردند، آنان اینکار را برای خوشامد گویی از ارواح نیاکان انجام میدادند.
امروزه با گسترش زندگی شهر نشینی، پختن شیرینی خانگی برای مراسم عید نوروز در شهرها زیاد مرسوم نیست و مردم برای پذیرایی از مهمانان نوروزی خود شیرینی و آجیل تهیه میکنند، البته پختن شیرینی عید نوروز و نیز آماده نمودن تخم مرغهای رنگی در روستاهای کشور همچنان مرسوم است.
سفره هفت سین
از اصیلترین و جذابترین پیک نوروزی میتوان به سفره هفت سین اشاره کرد. ایرانیان با فراهم نمودن هفت سین به شماره هفت امشاسپند یا دوازده شماره مقدس برجها، اقلامی را در سفرهای در خانههای خود برای حلول و شکوفایی روز نخست بهار فراهم میآورند.
دراین سفره چیزهای از قبیل آب و سبزه نماد روشنایی و افزونی؛ آتشدان نماد پایداری نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد؛ شیر نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره؛ تخم مرغ نماد نژاد و نطفه و آیینه نماد شفافیت و صفا گذاشته میشد.
همچنین سنجد نماد دلدادگی و زایش وباروری، سیب نماد رازوارگی عشق، انار نماد تقدس، سکه تازه ضرب نماد برکت و دارندگی، ماهی نماد ماه سپری شده اسفند، نارنج نماد گوی زمین، گل بید مشک گل ویژه اسفند نماد امشاسپند سپندارمز از دیگر این اقلام است.
گلاب که بازمانده رسم آبریزان یا آبپاشان است و نان پخته شده از هفت حبوب، خرما، پنیر، شکر، شاخههایی ازدرخت مقدس انار، بید، زیتون، انجیر در دستههای سه، هفت یا دوازده تایی و کتاب مقدس از دیگر مواردی بود که در سفره هفتسین گذارده میشد.
اکنون ایرانیان از رسوم برجای مانده آن دوران، به هفت سین برگرفته از سیر، سرکه، سماق، سنجد، سمنو و سبزه و سیب و گلهای خوشبو از قبیل سنبل و سوسن بسنده میکنند.
دکتر بهرام فرهوشی (تاریخ شناس) در کتاب جهان فروری، مبنای هفت سین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب برخوان نوروزی بیان میکند.
هفت سینی، بعدها با حذف (یای) به صورت هفت سین درآمده است. هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران این سفره را، سفره هفت سینی میگویند.
روز عید یا نوروز
بالاخره روز موعود یا نوروز همزمان با آغاز بهار از راه میرسد. دراین روز در وقت تحویل سال تمام خانواده اقوام ایرانی در کنار یکدیگر جمع شده و گرد هم مینشستند و منتظر شلیک توپ و آغاز سال جدید میشدند. سال نویی دگر با قرائت سورهای از قرآن با دعای یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال ،حول حالنا الی احسن الحال، حلول میکند و با شلیک توپ و آتش بازی در آسمان همگان از حلول سال نو با خبر میشدند. پس از آن بزرگ خانواده از درون قرآن پولی برداشته و به اعضای خانواده هدیه میداد و عید را تبریک میگفت.
آغاز سال جدید و رسوم برگزاری آن در هر کشوری متفاوت است و به دین، فرهنگ و نژاد آن باز میگردد.
این آئین درمیان زرتشتیان به گونهای دیگر برگزار میشد یعنی پس ازتحویل سال، بزرگ خانواده بلند میشود و به هر یک از افراد خانواده یک قاشق عسل یا شربت و سه دانه شیرینی یا سه دانه میوه خشک و یا سه سکه که بر روی برگ سبزی است هدیه میدهد و چنین است که هر دینی رسمهای خودش را دارد.
عشق یک تجربه فوقالعاده است، یا فقط یک واکنش شیمیایی؟
ممکن است دانشمندان بتوانند با افزایش مواد شیمیایی در بدن عشق را در انسان به وجود بیاورند. همچنین این امید وجود دارد .....
محققانی که روی "فیزیولوژی" عشق کار میکنند، میگویند این احساس ریشه در برخی هورمونهای بدن انسان دارد و روزی میتوان مثلا ادکلنی ساخت که همین احساس را در فرد القا کند.
عشق یک تجربه فوقالعاده است یا فقط یک واکنش شیمیایی؟ یه عقیده پروفسور لری یانگ، متخصص علوم اعصاب دانشگاه اموری در جورجیای آتلانتا عشق فقط یک دارو و یک فعالیت شیمیایی در بدن انسان است. طبق نظر پروفسور یانگ که در نشریات معتبر علمی ایالات متحده منتشر شده است عشق میتواند با یک سری واکنشهای شیمیایی در نقاط مختلف مغز انسان توصیف شود.
اگر این موضوع درست باشد ممکن است دانشمندان بتوانند با افزایش مواد شیمیایی در بدن عشق را در انسان به وجود بیاورند. همچنین این امید وجود دارد که بتوان با تست عشق ژنتیکی میزان آمادگی افراد برای تجربه یک زندگی زناشویی شاد را تخمین زد. اما اگر این موضوع درست باشد، شعرهای عاشقانه چه معنایی دارد؟
شاعران سعی دارند به ما بگویند که عشق چیزی فراتر از درک و فهم ماست، اما پروفسور یانگ این مفهوم را فقط برای سرودههای شاعران درست میداند. پروفسور یانگ در این باره میگوید: احساسات ما بر اساس رفتار ما تکامل مییابد و این همان چیزی است که در قلمروی حیوانات نیز وجود دارد. من فکر نمیکنم عشق مادر به بچه خود تفاوتی با عشق مادر در بین شامپانزهها یا میمونهای رزوس یا موشها داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که در حیوانات یک ماده شیمیایی به نام اکسیتوسین باعث شکلگیری و بیشتر شدن پیوند بین مادر و فرزندش میشود.
به عقیده پروفسور یانگ به احتمال زیاد یک فرآیند مشابه نیز باعث ایجاد عشق در انسان میشود، اما وقتی ما این احساسات را تجربه میکنیم آنها آن قدر فوقالعاده هستند که نمیتوانیم مجسم کنیم که آنها فقط یک سری واکنشهای شیمیایی هستند.
محققان دریافتهاند که اکسیتوسین باعث ایجاد نوعی تعهد و پیوند نزدیک در نوعی موش میشود و مانند انسان شکلی از پیوند شدید با فرد دیگری را برای مدت طولانی ایجاد میکند. همچنین مطالعات زیادی وجود دارد که نشان میدهد اکسیتوسین حس اعتماد را در انسان افزایش میدهد.
پروفسور یانگ امیدوار است که روزی بتواند درک بهتری از چگونگی ارتباط فعالیتهای شیمیایی و فعالیتهای نقاط مختلف مغز داشته باشد تا بتواند چگونگی پدیدار شدن این احساسات پیچیده را توضیح دهد.
اما در مقابل نظر پروفسور یانگ، دانشمندان دیگر اعتقاد دارند این تحقیقات تاثیر روانشناسی زیادی به دنبال خواهد داشت. پروفسور نیک باستروم مدیر موسسه آینده انسان در دانشگاه آکسفورد درباره این نظرات میگوید: نباید فکر کنیم که این دیدگاه میتواند به ما درک کاملی از این موضوع بدهد که عشق چیست؟ باید در این زمینه تحقیقات روانشناسی، جامعهشناسی و پدیدارشناسی انچام شود تا نگرش درستی به این موضوع داشته باشیم.
تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که وجود اکسیتوسین به عواملی در زندگی انسان بستگی دارد. میزان اکسیتوسین در بدن انسان به نوع تربیت و پرورش افراد هم بستگی دارد. همچنین مطالعات نشان میدهد زنانی که تجربه سوء استفاده یا بیتوجهی در زندگی زناشویی را داشتهاند سطح اکسیتوسین در مغز آنها کاهش پیدا کرده است. بنابراین تجربههای ما تاثیرات زیادی روی توانایی ما در شکل ارتباطات ما دارد؛ اما پروفسور یانگ معتقد است که این تاثیرات در نتیجه تغییرات عصبی شیمیایی و حالات ژنتیکی رخ میدهد.
حالا اگر واقعا عشق تنها یک واکنش شیمیایی پیچیده است چطور میتوان احساسات شدید انسان را کنترل کرد؟
پروفسور یانگ میگوید اکسیتوسین توانایی ما را در تشخیص احساسات دیگران افزایش میدهد و توانایی ما را در شکل ارتباطات بالا میبرد، همچنین این امکان وجود دارد که بتوان از اکسیتوسین برای درمان و ایجاد پیوند بین یک زوج استفاده کرد.
هم اکنون در بعضی از عطرها ماده اکسیتوسین وجود دارد اما میزان آن به قدری پایین است که نمیتواند مانند یک محرک جنسی عمل کند؛ اما در آینده این امکان وجود دارد که با توسعه و پیشرفت داروها نقاط خاصی از مغز هدف قرار گیرد که بتواند چنین تحریکی را در مغز ایجاد کند. البته این کار یک نوع فریبکاری است و میتواند معضلات اخلاقی و فرهنگی زیادی ایجاد کند و به همین دلیل نیاز دارد با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.
50 تفریحی که بچه های امروز از آن محرومند
بچه های امروز از خیلی جهات با بچه های نسل های قبل متفاوت هستند و یکی از تفاوت های اصلی آنها این است که آنها اگر نه تمام وقت اما بیشتر وقت خود را صرف بازی های کامپیوتری و تماشای تلویزیون و بطور کلی فعالیت های درون خانه می کنند.
در واقع کودکان امروز آشنایی چندانی با طبیعت و حیات وحش و فعالیت های تفریحی که مجازی نباشد، ندارند.
موسسه نشنال تراست انگلستان، از همین رو تحقیقی صورت داده و در آن فعالیت هایی که بچه های امروز نیاز دارند تا حداقل یک بار در دوران بچگی آنها را امتحان کنند را معرفی کرده است.
آخرین مطالعات موسسه بازی انگلستان نشان می دهد که امروزه یک سوم از والدین به فرزندانشان دیگر اجازه امتحان کردن کارهای خطرناکی مثل بالا رفتن از درخت را نمی دهند، که در نتیجه آن بچه ها با تجربه های کمتری از بازی در محیط های بیرون از خانه بزرگ می شوند، و از کارهایی نظیر راه رفتن در جنگل و یا دنبال کردن حشرات واهمه دارند.
به همین منظور موسسه تراست لیستی شامل 50 فعالیت را که بچه ها تا قبل از رسیدن به سن 12 سال باید آنها را تجربه کنند، تهیه کرده است. فعالیت هایی که هم والدین و هم بچه ها از انجام آنها خیالشان آسوده باشد.
گروهی بنام اَبر کوماندو ها، شامل 5 داوطلب از موسسه نشنال تراست بر روی این پروژه کار می کنند، هر کدام از آنها در یک بخش تخصص داشته و بر روی همان بخش هم فعالیت می کنند.
مرد درختی، با بیش از 183 سانتی متر قد، در بالا رفتن از درخت ها مهارت دارد و رکورد بالا رفتن از یک درخت 50 متری را هم در کارنامه اش دارد، کاپیتان وزنه برداری که می تواند یک سنگ بزرگ را تا 26 بار بلند کند، پسر کمین گاه، قهرمان ساختن مخفی گاه در بیرون از ساختمان می باشد و در آخر، پسر حشره ای که می تواند 300 نوع حشره را شکار کرده و نوع هر یک را به درستی تشخیص دهد.
این گروه " 5 نفر خارق العاده " از داوطبان موسسه نشنال تراست هستند و هدفشان آموزش دادن مجدد مهارت هایی است که بچه های امروز، آنها را فراموش کرده اند.
جرقه های اولیه این پروژه در پی مطالعاتی زده شد که نشان می داد، بچه های امروز کمتر از 10 درصد زمان بازی شان به بازی های بیرون از خانه و محیط های طبیعی و حیات وحش سپری می کنند و به جای آن بطور میانگین در طول روز 2 ساعت و نیم تلویزیون تماشا می کنند.
رینولدز، مدیر موسسه تراست اظهار می کند که بچه ها احتیاج دارند که با طبیعت ارتباط دوباره ای برقرار کنند و از بازی هایی که نسل قبل، از آنها لذت می برد، لذت ببرند.
" بچه های امروز با دهات ها و روستاها آشنا نیستند. باید به آنها این اعتماد به نفس و مهارت را آموزش بدهیم که به جنگل رفته و در آنجا برای خود مخفی گاه بسازند و یا از درخت ها بالا بروند."
لیست کامل این فعالیت ها را می توانید در زیر ببینید :
1 - بالا رفتن از درخت
2 - قل خوردن از یک تپه خیلی بزرگ
3 - چادر زدن در منطقه حیات وحش
4 - ساختن مخفی گاه
5 - پریدن از روی سنگ ها
6 - دویدن زیر باران
7 - بادبادک هوا کردن
8 - ماهی گیری با قلاب
9 - چیدن میوه از درخت و خوردن آن.
10 - قلعه بازی
11 - برف بازی
12 - روی ساحل دنبال گنج گشتن
13 - کلوچه گلی درست کردن
14 - سد درست کردن در مسیر جوی آب
15 - سرسره بازی کردن
16 - یکی را زیر شن ها مدفون کردن
17 - مسابقه ی راه انداختن حلزونها
18 - آویزان شدن از درخت
19 - تاب خوردن دور یک طناب،
20 - درست کردن سرسره گلی
21 - شاتوت خوردن از داخل مزرعه
22 - داخل درخت را نگاه کردن
23 - رفتن به یک جزیره
24 - احساس پرواز کردن در باد
25 - شیپور درست کردن با علف ها
26 - به شکار فسیلها و استخوانها رفتن
27 - تماشای بیدار شدن خورشید
28 - از یک تپه بزرگ بالا رفتن
29 - رفتن به پشت آبشار
30 - با دست های خود به پرنده غذا دادن
31 - گرفتن حشرات
32 - پیدا کردن تخم حیوانات
33 - گرفتن پروانه با تور
34 - دنبال کردن حیوانات
35 - کشف کردن اشیای داخل برکه
36 - درآوردن صدای جغد
37 - پیدا کردن موجودات عجیب و غریب در میان صخره ها
38 - بلند کردن پروانه
39 - گرفتن خرچنگ
40 - رفتن به پیاده روی در طبیعت در شب
41 - کاشتن میوه، مراقبت از آن و خوردن آن
42 - رفتن به شنا در طبیعت
43 - قایق سواری
44 - روشن کردن آتش بدون کبریت
45 - یافتن راه بوسیله نقشه
46 - سنگ نوردی
47 - پختن روی آتش در هنگام اردو
48 - فرود آمدن با چتر
49 - قایم موشک بازی با دستگاه های مکان یاب نظیر GPS
50 - قایق سواری در رودخانه
ستـاره دریـایی، جانـدار مرمـوز دریـاها !
ستاره های دریایی جاندارانی مرموز هستند. گذشته از اینکه اکثر قریب به اتفاق ساکنین اعماق دریاها دارای طبیعت پیچیده ای هستند، ستاره دریایی ویژگی هایی دارد که می توان آنرا مرموزترین موجودات دریایی نامید. دانستن برخی از این ویژگی ها همراه با تماشای تصاویر زیبای این موجود رنگارنگ، خالی از لطف نیست :
ستاره دریایی در بستر آبهای سراسر دنیا، به ویژه در آبهای گرم هندوستان و اقیانوس آرام یافت میشود. شکل ستارههای دریایی شبیه به ستاره است. آنها ماهی نیستند و سر و مغز ندارند. آنها دارای پنج بازو یا بیشتر، بخش مرکزی بدن و یک دهان هستند. از نظر تنوع گونه ای 1500 گونه ستاره دریایی در اقیانوسهای دنیا وجود دارد که تعداد زیادی از آنها رنگهای روشن دارند. برخی از ستارههای دریایی، بازوهای زیادی دارند. اگر ستاره دریایی یکی از بازوهای خود را از دست بدهد، بازوی دیگری به جای آن در میآید. ستاره دریایی صدف میخورد. برای این کار با مکندههای قدرتمند خود دو قطعه صدف را باز میکند، سپس معده خود را از طریق دهان به بیرون میراند و بر روی پیکر صدف میاندازد. هر ستاره دریایی صدها مکنده قوی به نام پاهای لولهای دارد که اگر وارونه شود، با استفاده از این پاها میتواند به حالت اول بر میگردد. ستاره دریایی خاردار از مرجانها تغذیه میکند و به همین دلیل میتواند صدمههای جدی به صخرههای مرجانی وارد کند. ستارههای دریایی نسبت به تغییر روشنایی عکسالعمل نشان میدهند، نقاط حساس به نور در انتهای بازوهای آنها قرار دارد. برخی از ستارههای دریایی در سال بیش از یک میلیون تخم میگذارند ...
6 دلیل اصلی زندگی بعد از طلاق عاطفی !!!!
1 - ترس از نگاه دیگران
یکی از علتهای مهمی که در جامعه ما باعث میشود طلاق بعد از چند سال زندگی رخ دهد ترس از نگاه دیگران است.
سوالهایی که برای زن و مرد پیش میآید این است: « خانوادهام چه میگوید ؟ دیگران چه میگویند ؟ این انتخاب من بود و هیچکس در آن دخالتی نداشته و باید تحمل کنم. » گاهی هم والدین راه را برای برگشت فرزندان میبندند و آنقدر در زندگی میمانند تا اینکه کاملا به پایان خط برسند.
2 - امکانات مالی
این موضوع در خانمهایی که استقلال مالی ندارند و از جانب خانواده تحتحمایت قرار نمیگیرند بیشتر دیده میشود. بعضی از آنها نمیتوانند از همسرشان جدا شوند چون جایی برای ماندن ندارند و در بعضی مردان هم مهریههای بالا دلیل ماندگاری در زندگی زناشویی است.
3 - آستانه تحمل
انسانها آستانه مقاومت متفاوتی دارند. ممکن است زن و مردی با 500 مشاجره و زن و مردی دیگر با 5 هزار مشاجره به بنبست برسند. تکرار مشکلهای رفتاری و تنش و فشارهای روانی به طور مداوم از آستانه مقاومت آنها میکاهد و به تدریج به مرحلهای میرسند که احساس فرسودگی و اطمینان حاصل میکنند که ادامه زندگی محال است.
4 - نقشهای اجتماعی
بعضی افراد تحصیل کرده، مذهبی و سیاسی با سمتهای مهم و مشکلهای زناشویی غیرقابل حل ترجیح میدهند طلاق زیر یک سقف را تجربه کنند.
مثلا یک استاد دانشگاه رشته روانشناسی که به مردم در مشکلاتشان کمک میکند از تفاوتهای خود و همسرش چشمپوشی میکند و با مدارا زندگی را ادامه میدهد زیرا با طلاق جایگاهش در میان عموم و جامعه تزلزل مییابد. این گروه از افراد سعی میکنند شیوه سازگاری را در پیش گیرند.
5 - وجود فرزند
کم نیستند والدینی که ایثار میکنند تا فرزندان بزرگ شوند و به اصطلاح از آب و گل درآیند یا برای ادامه زندگی به توصیه دوستان و آشنایان فرزند دیگری میآورند. تولد فرزند در این روابط ازهم پاشیده مشکلها را بسیار پیچیدهتر خواهد کرد. بزرگ شدن فرزندان یا تولد فرزندی دیگر شرط ماندگاری نیست.
چه باید کرد؟
برای سازگاری باید زوجین را وادار کرد تا مشکل را ریشهیابی و حل کنند و به طرف تفاهم عاقلانه پیش روند؛ یعنی هر دو طرف بخواهند تغییر کنند و سطح انتظارات را پایین بیاورند و از مشاور کمک بخواهند و اگر همه قدمها برداشته شد ولی یکی از طرفین همچنان نتوانست خود را با شرایط وفق دهد، طلاق اجتنابناپذیر است.
واسطه ها در ازدواج ، درست یا نادرست ؟
گروه کثیری از جوانان هستند که از نظر اجتماعی و اقتصادی آمادگی لازم برای ازدواج و تشکیل خانواده را دارند، اما به دلیل آن که همسر دلخواه خود را در میان نزدیکان، دوستان، اقوام، همکاران و... پیدا نکردهاند، ازدواجشان به تاخیر افتاده است. اینجاست که اسلام برای کسانی که در امر ازدواج پیشقدم شوند و نقش واسطه یا معرف را داشته باشند، پاداش بزرگ و مزد قابل توجهی در نظر گرفته است، اما نکته قابل توجه آن که اگر چه وساطت در امر ازدواج مزد و ثواب بسیار دارد، اما باید گفت کار پرمسوولیت و سنگینی است و پختگی و کارآزمودگی زیادی لازم دارد و به اصطلاح باید غذایی پخت که قابل خوردن باشد.
متاسفانه این روزها بسیار دیده میشود که برخی افراد از روی ناآگاهی، بیخبری یا سوءنیت بدون آن که از وضع اخلاقی یک پسر یا دختر یا از مصالح زندگی اجتماعی دو خانواده اطلاع کافی داشته باشند دست به معرفی ناقصی میزنند که هیچ گونه تناسب اخلاقی، اقتصادی و مذهبی در آن وجود ندارد. در نتیجه یک پسر و یک دختر و دو خانواده بیگناه را بدبخت میکنند. این ازدواج نامناسب که در اثر اعتماد به یک معرف ناآگاه به وجود آمده مانند سفره ناقصی است که جمع کردن آن رسوایی دارد و پهن بودنش نگرانی و خون دل خوردن!
اشتهای شما چه رنگی است؟
دانشمندان عقیده دارند رنگ نارنجی، اکسیژن رسانی به مغز را افزایش میدهد، نیروبخش است و فعالیت ذهن را تحریک میکند.
بازی با رنگها
رنگها نقش مهمی در دنیای ما بازی میکنند. رنگها میتوانند افکار ما را تحت سلطه خویش درآورند، اعمال ما را تغییر دهند و واکنش هایی را سبب شوند. رنگها میتوانند چشمهای شما را آزار داده یا آرام کنند، فشار خون را بالا ببرند و بر درجه سیری یا گرسنگی ما تأثیر بگذارند. در واقع آنچه که ما از آن خواهیم نوشت، تأثیر رنگها بر اشتهای ماست. برخی رنگها اشتها را سرکوب میکنند (که این مورد برای کسانی که قصد کم کردن کالری را دارند سودمند است) در حالی که سایرین سرعت تنفس و ضربان قلب را بالا میبرند.
جذابیت رنگ
اما چرا؟ اصولا دو نکته در غذا هست که اشتهای ما را تحریک میکند؛ رنگ و بو. رستوراندارها و مدرسان آشپزی سالهاست که میدانند جذابیت غذاهای گوناگون با رنگ آنها ارتباط تنگاتنگی دارد. وقتی که در مجلهای صفحات آشپزی را مرور میکنید، احساس گرسنگی به شما دست میدهد و این دلیلی ندارد جز اینکه شکل غذا موجب خروج نورونها از هیپوتالاموس میشود و حس گرسنگی در ما بیدار میشود.
رنگ های خوراکی و غیرخوراکی
بسیاری از رنگهای سرد به طور طبیعی در طبیعت وجود ندارند و متخصصان به تازگی موفق به ساخت آن شدهاند. با این حال شما کمتر خوراکیای پیدا میکنید که رنگهایی مثل آبی را در خود داشته باشد. این رنگ با توجه به تربیت ذهنی ما به هیچ وجه اشتها برانگیز نیست و این موضوعی است که فراریان از چاقی باید به آن توجه کنند و رژیم خود را به نوعی رنگ سرد بزنند.
نارنجی:از آبگوشت تا آب پرتقال
دانشمندان عقیده دارند رنگ نارنجی، اکسیژن رسانی به مغز را افزایش میدهد، نیروبخش است و فعالیت ذهن را تحریک میکند. نارنجی جزء رنگهای گرم و مطلوبی است که به شما احساس راحتی میبخشد. مثلا برای وعده صبحانه استفاده از آب هویج یا آب پرتقال کاملا در خدمت کسانی است که دوست دارند صبحانه مفصل بخورند. زردچوبه به عنوان یکی از اصلیترین ادویهها، رنگ نارنجی را به غذا میدهد و همین مسأله غذا را خوشمزهتر نشان میدهد. تجربه خوردن آبگوشت، نشاندهنده این است که قوم ایرانی با این رنگ الفت دیرینه دارد.
سبز:شکموهای سالم
سبز رنگ طبیعت، سلامتی و فراوانی است و طرفداران بسیاری دارد. به دلیل ارتباط رنگ سبز با طبیعت اغلب از آن به عنوان رنگی آرامش بخش یاد میشود و خوراکیهای سبز رنگ در باور عمومی سالم و مناسب برای خوردن هستند. اگر شما به رنگ سبز علاقه دارید، میتوانید از ترکیبات انواع سبزیهای خشک و تازه و انواع صیفیجات در سفره خود استفاده کنید و تا میتوانید بدون نگرانی آنها را میل کنید. البته برای برخی از ایرانیها خوراکیهای سبزرنگ اشتهابرانگیز هستند و تازه بعد از قلع و قمع کردن غذای سبز نوبت به غذای اصلی میرسد.
زرد:شادی شیرین
مهمترین ادویهای که رنگ زرد را به غذا تحمیل میکند، زعفران است که طیفی تند از این رنگ شاد محسوب میشود. به غیر از این روغنهای معطر سنتی و کره هم این رنگ را در خود دارند. رنگ زرد محرک اشتهاست چون موجب برانگیختن احساس شادی میشود. جوجهکباب یکی از خوشمزهترین خوراکیهایی است که به این طیف نزدیک است. این روزها استفاده از فلفل زرد نیز به شدت مورد توجه آشپزها قرار گرفته است چون ترکیب اشتهابرانگیزی به غذا میدهد.
خاکستری:حالم بد شد!
رنگ خاکستری اشتها را کم میکند و حتی موجب دلزدگی شما از غذا خوردن میشود.به گفته پزشکان متخصص نکته مثبت این رنگ آن است که موجب کاهش اضطراب - در کنار آن اشتها - میشود. اگر میخواهید خیلی به خودتان سخت بگیرید در محیط خاکستری غذا بخورید.
البته این کاری است که باعث می شود خیلی از غذاخوردنتان لذت نبرید. به هر حال خود دانید.
قرمز:رنگ گرسنگی
رنگ قرمز از لحاظ احساسی فوق العاده قدرتمند بوده و سرشار از انرژی است. این رنگ، سرعت تنفس و فشار خون را بالا میبرد و همچنین اشتها را تحریک میکند. به دلیل همین تاثیر اغلب در رستورانها از رنگ قرمز استفاده میشود. اصولا قرمز رنگی تند و اشتهابرانگیز است که طیف مختلفی از غذاها با آن ارتباط تنگاتنگی دارند. مهمترین رنگهای خوراکی هم از رنگ قرمز نشأت میگیرند. همچنین بسیاری از چاشنیها سرخرنگاند. به نظر میرسد مغز ما دربرابر این رنگ کاملا تربیت شده است.
فیروزهای:یار و یاور لاغرها
رنگ فیروزهای اشتها را تحریک میکند. این روزها پاستاهای جدیدی به این رنگ تولید شده است اما بیش از آنکه این رنگ تعریف خوراکی داشته باشد، در دکور آشپزخانه مورد استفاده قرار میگیرد. اگر تصویری شامل دو رنگ فیروزهای و نارنجی بر دیوار آشپزخانه آویزان کرده و هنگام صرف غذا به آن نگاه کنید، خیلی زود از شر هیکل لاغر و استخوانی خود خلاص خواهید شد.
آبی:لاغری همین جاست
سرمای رنگ آبی، در تضاد با اشتهاست.این رنگ موجب کند شدن متابولیسم شده و اثر آرامش بخش دارد. رنگ آبی قویا با احساس خونسردی و آرامش همراه است. به دلیل اینکه این رنگ به ندرت به صورت طبیعی یافت میشود، اغلب از آن به عنوان کاهشدهنده اشتها استفاده میکنند. بنابراین هنگام غذا خوردن یا آشپزی نباید از این رنگ استفاده کنید. بنا بر توصیه کارشناسان اگر قصد رژیم گرفتن دارید، بهتر است یک لامپ آبی روی سر یخچال قرار دهید تا میل به خوردن را در خود سرکوب کنید. همچنین میتوانید از بشقاب یا رومیزی آبی استفاده کنید یا در یک فضای آبی رنگ غذا بخورید... البته اگر اضافه وزن دارید.
چرا خانم ها فقط شکم شان بزرگ می شود؟
یک شکم کوچک و صاف آرزوی هم? ماست! اما افسوس، ممکن است که هم? افراد، با افزایش سن، شکم شان هم بزرگ شود.
ما به نوب? خود سعی کرده ایم، حداقل توجیه این پدیده را بیابیم و راه حل هایی مناسب برای برخورد با آن اتخاذ کنیم.
شکم بزرگ: آیا ژنتیک دخیل است؟
از لحاظ شکل شناسی دو نوع توزیع چربی وجود دارد: ژینوئید و آندروئید. ژینوئید مخصوص خانم هاست: سلول های چربی تمایل دارند که در سطح پاها، ران ها و کفل ها جمع شوند. نوع دوم یعنی آندروئید مردانه است، و بنابر ویژگی های خاص خودش در ناحی? شکم متمرکز میشود. البته در هر دو نوع، تمام شکل های گفته شده، ممکن است. به بیان دیگر زنان بنابر ژنتیک و وراثت شان شکل کمابیش ژنوئید دارند. به همین ترتیب است که برخی زنان شکم بزرگی دارند و برخی نه.
حواستان به یائسگی باشد !
با توقف ترشح هورمونی در هنگام یائسگی، ظاهر زنان تغییر میکند و اندام شان از ژینوئید به آندروئید تغییر شکل میدهد. به بیان دیگر، توزیع چربی ها دگرگون میشود، و از ران ها به سمت شکم میآید. به همین علت است که اگر زنان یائسه کمی چاق شوند، چاقی بیشتر در شکم شان ظاهر میشود و پاهای شان ظریف میگردد.
زنان یائسه ای که از درمان های هورمونی جایگزین بهره میبرند، به همان شکل ژینوئدی باقی میماند. اما بقیه باید حواس شان باشد زیرا شکم بزرگ یکی از عواملی است که خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را افزایش میدهد. حواستان باشد که دور کمرتان از 88 سانتی متر بیشتر نشود (و برای مردان از 102 سانتی متر) !
یبوست امکان بزرگ شدن شکم را افزایش میدهد !
یبوست یکی از مشکلات گوارشی بسیار رایج بین زنان است که احتمال ورم و نفخ را افزایش میدهد. بنابراین برای صاف و تخت نگه داشتن شکم، مقابله با یبوست الزامی است.
و حالا چند توصیه برای رفع یبوست:
در تمام طول روز آب زیادی بنوشید. اما از نوشیدنی های گازدار و الکل پرهیز کنید. سهم تان از میوه و سبزیجات پخته ای را که سرشار از فیبر هستند، (لوبیا سبز، کاهو، گوجه، آلو بخارا...) افزایش دهید، اما باید مصرف سبزیجات خام را محدود کنید. از خوردن غذاهای چرب (نان های وینی، غذاهای سس دار، سیب زمینی سرخ شده و...) بپرهیزید. همچنین از مصرف قندهای سریع الجذب (شیرینی جات، دسرها، نان سفید) اجتناب کنید و به جای آنها قندهای ملایم را در الویت قرار دهید، ضمناً غلات کامل، همیشه ایده آل اند.
اگر بی تحرک باشید، شکم میآورید !
بدون داشتن عضلات کافی در ناحی? شکم، این ناحی? بدن صاف نمیماند و امکان دارد که بزرگ شود. یک راه حل وجود دارد: مبارزه با بی تحرکی و انجام تمرینات ورزشی منظم در تمام طول زندگی ! بنابر سن و توانایی های جسمی تان میتوانید این ورزش ها را انجام دهید: پیاده روی، دوچرخه سواری، شنا، ژیمناستیک و...
به جز این ورزش ها، میتوانید از تمرینات دیگری که تمایل دارید، برای تقویت عضلات شکم بهره ببرید. یک تمرین 10 دقیقه ای در روز بسیار مفید خواهد بود !
در پایان، باید بدانید که هیچ چیز غیر ممکن نیست ! شما میتوانید به کمک ورزش و تغذیه ای مناسب از بزرگ شدن شکم تان جلوگیری کنید.