اگه میتونی بگو ! (تکرار جملات سخت)
آیا تا به حال در جمع دوستان یا خانواده شما شخصی بوده که با گفتن یه جمله سخت شما رو تشویق به تکرار اون جمله کرده باشه !؟ آیا تا به حال ضایع شده اید !؟ دیگر نگران نباشید! ما برای شما برنامه تلافی ویژه ای داریم مجموعه ای از جملات تکرار نشدنی براتون جمع آوری کردیم که شما را به جنگ با آنها تشویق میکند با ما همراه باشید در تکرار تکراری جملات تکراری !
5 بار بگو :
دستم در دبه بود دبه درش دستم بود !
3 بار بگو :
?ه ?و?و?ِ ?ه ?ورو??
5 بار بگو :
لای رولت رنده ی لیمو رفته
این جمله رو اگه 2 بار هم بتونی بگی هنر کردی ! :
چه ژست زشتی
3 بار تکرار کن :
دل به دلت دله این دله دل مرده بده بده دل که بد آورده
5 بار سریع بگو :
سه دزد رفتن به بز دزدی ُ یه دزد یه بز دزدید ُ یه دزد دو بز دزدید
3 بار بگو :
سه سیر سرشیر سه شیشه شیر!
3 مرتبه تکرار کن :
لیره رو لوله لوله رو لیره
این جمله رو 5 بار تکرار کن :
ششلیک شنسل شنسل ششلیک
3 بار پشت سر هم بگو :
سپر عقب ماشین جلویی زد به سپر جلو ماشین عقبی
این جمله رو 5 بار تکرار کن :
کانال کولر تالار تونل
جمله سخت زیر رو 5 بار تکرار کن
قوری گل قرمزی
5 بار سریع بگو :
افسر ارشد ارتش اتریش
5 بار بگو :
اگزیستانسیالیسم !
7 بار بگو :
شست ، سشوار کرد
پنج بار تکرار کن :
شیخ شمس علی در شمس آباد
سه بار سریع بگو :
6 سیخ جیگر سیخی 6 هزار
3 مرتبه سریع بگو :
تاجر تو چه تجارت می کنی ، تو را چه که چه تجارت می کنم؟
هقت بار سریع بگو :
لورل روی ریل راه میرفت
سه بار تکرار جمله سخت :
دختر خر ما تو دخل و خرج خیط کاشته بود
سریع و پشت سر هم چند بار بگو :
کارل و لرل کارها رو رله کردن
5 بار سریع بگو :
دزدی دزدید ز بز دزدی بزی عجب دزدی که دزدید ز بز دزدی بزی
5 بار تکرار کن :
سه دزد رفتن به بز دزدی یه دزد یه بز دزدید یه دزد دو بز دزدید
3 بار سریع بگو :
ششلیک شنسل ، شنسل ششلیک
7 بار بگو سریع :
دستِ راستِ ماستِ سُسه
سریع 3 بار بگو :
کوکتل کتلت ، کتلت کوکتل
هفت بار سریع بگو :
رالی لاری
به لنکنت زبون نیوفتی ! 5 بار بگو :
سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت
حالا جمله زیر رو تکرار کن چند بار :
منوچهر با یه بقچه پر تربچه، توی باغچه، خورد پیازچه!
پشت سر هم 5 بار بگو :
ریله رو روله روله رو ریله
جمله زیر رو 3 بار تکرار کن :
انگور انبه ازگیل اورانگوتان
سین و شینت نزنه ایشالا 5 بار بگو :
سه سیخ سوشی ، سیخی شیش هزار
سریع 5 بار بگو :
زیر? ریزه میزه از زیر میز می ریزه
زود ، تند ، سریع 3 بار بگو :
غولارو با قند گول می زنیم
7 بار زود بگو :
ریش شیری سیبیل شیری ، سیبیل شیری ریش شیری
3 بار سریع بگو :
این باد چه بد باد بدی بود که من باد به بد بادی این باد دگر باد ندیدم
5 بار تکرار کن :
به نام وجودی که وجودم از وجود پر وجودش بوجود آمده است.
این جمله ترکی هست ، 5 بار بگو :
” سانجلاندرانلاردانده ”
یعنی : این از اونها (میوه یا هر چیز دیگه ای) هست که اگه بخوریش دل درد میگیری.
پ نه پ جدید و خنده دار
شب خونه ی پسرخالم بودم داشتیم فیلم میدیدیم
خالم میاد تو اتاق منو میبینه
میگه : تویی؟
پ ن پ دزدم اومدم یه فیلم ببینم برم
تو مراسم خواستگاری بودم که دختر خانم با سینی چایی اومد داخل !
شروع کرد به چایی دادن رسید به من سینی رو گرفت جلوم و گفت بفرمایین
گفتم ممنون اهلش نیستم
گفت منظرتون چاییه؟
پ ن پ ازدواجو میگم
دل دردهای شدید دارم دکتر نوشته سونوگرافی رفتم یارو میگه به خاطر دل دردهات سونوگرافی اومدی
پ ن پ اومدم ببینم بچه ام اگه دختره بندازمش آخه شوهرم دختر دوست نداره
دکتر به مریضش میگه متاسفانه تو عکس پاتون از دو ناحیه شکسته
یارو میگه یعنی میخوایید گچ بگیریدش؟
پ ن پ می خوام بدم بچه ها با فتوشاپ درستش کنند
رفتم کفاشی میگم : آقا واکس دارید؟
میگه: واسه کفشت میخوای؟
میگم : پ ن پ رنجرم برای استتار صورتم می خوام
رفتم سرِ خاکِ مادربزرگم دارم با یه تیکه سنگ کوچولو میزنم به سنگِ قبرش
خانومه اومده میگه می خواى فاتحه بخونى؟
میگم پ ن پ کلید نیاوردم موندم پشتِ در
دمِ تلفن همگانی به یارو میگم : میشه بدین منم یه زنگ بزنم؟
میگه : کارت تلفونو؟
پ ن پ شماره اونی که باهاش حرف میزدیو
رویه پشت بوم خونشونو داشتند اسفالت میکردنند یکم اسفالت اضافه میاد
پسرش میگه بابا میخوای بریزش دور
پ ن پ یه سرعت گیر می زنیم رو پشت بوم
می گم صبح ساعت 5 دارم میرم تنگ کوه
میگه اه با دوستات؟
پ ن پ با فرشته هایی که صبح های زود برا شمارش ثواب ها دورم جمع می شن
رفتم سر قبر بابابزرگم
یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟
پ ن پ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره
رفتم رستوران یارو میگه غذا میل دارید قربان؟
پ نه پ اومدم ببینم اینجا حقوق خوبه؟
از کارت راضی هستی یا نه
همسایمون ساعت 1 شب پیانو زدنش گرفته رفتم دم خونش
میگه صدای پیانو اذیتتون میکنه؟
میگم پ نه پ میخواستم آهنگ سلطان قلبها رو درخواست کنم برامون بزنی حالشو ببریم
ماشینه تا شیشه جمع شده
یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن
یارو داره رد میشه می گه مرده؟
پ نه پ تصادف خستش کرده خوابیده
به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟
می پرسه ماشینت ریو هست ؟
پ نــه پ لامبورگینیه قالپاق ریو می ندازم ریا نشه
ماشینو تو روزنامه تبلیغ کردم
می گه می خوای بفروشیش؟
پ ن پ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم
صبح پاشدم به زور دارم لباس میپوشم
بابام میگه کلاس داری؟
پ ن پ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه
یارو دو ساعت داره خودپردازو انگولک می کنه تازه برگشته می گه شمام کار دارین ؟
پ نه پ وایستادیم اینجا بنیه و پشتکارِ شما رو سرلوحه زندگیمون قرار بدیم
عکس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون
برگشته میگه اِ داداشت زنم داره؟
پ نه پ اینا رو تو قرعه کشی بانک برنده شده
از راننده اتوبوس میپرسم چقدر شد؟
می گه 350 بهش 400 تومن دادم
می گه یه نفری؟
پ نه پ کل اتوبوس مهمونه من
یارو اومد تعمیرگاه گفت : برای لپ تاپم رَم می خوام
گفتم: داریم
گفتش :مطمئنی برای لپ تاپه ؟
پ ن پ برای pc ـه می خوام بُکُنم تو پاچـــت
مناظـره پرایـد و پـژو (طنـز)
"پژو" یکروز طعنه زد به "پراید"
که تو مسکین چقدر یابویی!
با چنین شکل ضایعی بالله
بیجهت توی برزن و کویی
رنگ لیمویی مرا بنگر
ای که تیره، شبیه هندویی
من تمیزم ولی تو ماه به ماه
مطلقاً دست و رو نمیشویی
بچه میترسد؛ آنطرفتر رو!
که به هیئت شبیه لولویی
من نه خودرو، گُلم، سَمنبویم
تو نه خودرو، گیاه خودرویی!
من به پاریس بودهام چندی
زیر پای "چهاردهم لویی"(!)
روی "باسکول" بیا، بپر، بینم(!)
رویهمرفته چند کیلویی؟!
در تو آهن به کار رفته ولی
نازکی عین برگ کاهویی!
صاحبت با تو گر به جایی خورد
سهم الارث ورثّهی اویی!
از "پژو" چون چنین شنید "پراید"
گفت: ای دوست!چرت میگویی
بنده گیرم به قول تو یابو،
تو گمان کردهای که آهویی؟!
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی!
انتقادی اگر ز من داری
مطرحش کن، ولی به نیکویی
زیر این آسمان مینایی
ای خوشا فکر و ذکر مینویی
برو خود را بسوز و راحت کن
بیعلاج است آتشینخویی
بخت باید تو را نه آپشن و تیپ
ای که در بند چشم و ابرویی
بخت ماشین اگر سپید بُوَد
خواه بژ باش، خواه لیمویی!
ارج و قربم کنون ز تو بیش است
زانجهت در پی هیاهویی
خوار بودم ولی عزیز شدم
کرد دوران ز بنده دلجویی
قیمت من کنون رسیده به بیست
این منم من، "پراید" جادویی!
توی بنگاه پیش هم بودیم
غرّه بودی به خوش بر و رویی
بنده رفتم فروش و یکماه است
توی دپرس، هنوز آن تویی!
عجیبترین مدلهای خواستگاری کردن
وقتی صحبت از ازدواج میشود، مردها سختترین وظیفه را بر دوش دارند، باید پا پیش بگذارند از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کنند.
در این بین مردانی هستند که برای این که لحظه خواستگاری را به یادماندنیتر و شیرینتر کنند دست به اقدامات عجیب و غریبی میزنند تا بلکه دل محبوب خود را بدست بیاورند و جواب مثبت را از او بگیرند.
خواستگاری در بی وزنی:
یک مرد آمریکایی از دختر مورد علاقهاش در کابین یک بوئینگ 751 در حالی که در فضا شناور بودند، خواستگاری کرد. این مرد جوان به عنوان هدیه تولد نامزد چند سالهاش، او را به یک سفر با هواپیمایی که شرایط حاکم در فضا را شبیه سازی میکند دعوت و سپس هزاران متر بر فراز دریا و در حالی که هر دو در فضای کابین شناور بودند، از او خواستگاری کرد.
خواستگاری در میان شعلههای آتش:
تاد، یک بدلکار عاشق که به دنبال شیوه جالبی برای گرفتن جواب مثبت از دختر مورد علاقهاش بود تصمیم گرفت تا برای این که او را تحت تأثیر قرار دهد از یک سکوی بلند درون یک استخر و در حالی که آتش او را فرا گرفته خود را پرتاب کند. برای این منظور تاد لباس مخصوصی تن کرد و در مقابل چشمان دختر خود را آتش زد و به سرعت از سکو به درون استخر پرید. پس از چند ثانیه تاد صحیح وسالم از استخر بیرون آمد در مقابل چشمان بهت زده ملیسا، زانو زده و از وی تقاضای ازدواج کرد.
خواستگاری در ارتفاع 6000 متری:
ماتئو مارتینز، چتر باز ماهر، از دختر مورد علاقهاش در شرایطی که هر دو در ارتفاع 6000 متری از سطح زمین آماده انجام پرش با چتر بودند خواستگاری کرد.
خواستگاری از طریق آگهی بازرگانی:
راند به دنبال رمانتیکترین روش برای خواستگاری از دختر رویاهایش بود و به این فکر افتاد که در بین برنامه تلویزیونی مورد علاقه دوست دخترش ظاهر شود و از او تقاضای ازدواج کند. بنابراین با برنامه مورد علاقه همسرش تماس گرفت و در ازای پرداخت مقداری پول آنها حاضر شدند که برای چند دقیقه تصویر راند را در زمان پخش اگهیهای بازرگانی به روی آنتن بفرستند.
در 6 فوریه سال 2006 ملیسا در حال تماشای برنامه خود بود که ناگهان تصویر راند روی صفحه تلویزیون او ظاهر میشود و از او سوال معروف "با من ازدواج میکنی" را میپرسد و ملیسا هم که بسیار ذوقزده شده بود همانجا جواب مثبت را میدهد. اگر چه راند قادر به شنیدن آن نبود.
خواستگاری مجازی:
برنی پنگ 26 ساله اهل نیوجرسی حدود یک ماه برای برنامهریزی مجدد بازی تلاش کرد و موفق شد که طوری آن را برنامهریزی کند که زمانی که تیمی لی، دختر مورد علاقهاش آن را بازی میکند و امتیاز بالایی کسب میکند یک انگشتر نامزدی صورتی بر روی صفحه به همراه سوال "با من ازدواج میکنی" پدیدار شود.
شرکت سازنده این بازی زمانی که متوجه شد برنی بازی آنها این چنین ماهرانه هک کرده نه تنها از وی شکایت نکرد بلکه حاضر شد بخشی از هزینه ازدواج او را متقبل شوند.
خواستگاری با چتر:
شان پالمگرن، یک عاشق خلاق آمریکایی، برای خواستگاری از دختر مورد علاقهاش به تعداد حروف عبارت انگلیسی “will you marry me” چتر خرید و بر روی هر یک، یکی از واژههای این جمله را نوشت. سپس آنها را بین تعدادی از دوستان خود پخش کرد. شان از دوست دخترش، بتسی، خواست تا با هم در یک پارک قدم برنند. همین طور که در حال قدم زدن بودند، بتسی چند مرد را دید که همهگی زیر آفتاب چتر بالای سر خود گرفتهاند. او از این اقدام آنها تعجب کرد و اما دیری نپایید که تعجب او تبدیل به احساس شوق فراوان شد. با اشاره شان ناگهان همه چترها پایین آورده شدند و عبارت "با من ازدوج می کنی" را در مقابل چشمهای بتسی نقش بستند.
استفاده از تام کروز برای خواستگاری:
جائو کارتینر یک تصویربردار است که برای شبکه RTP پرتغال کار میکند. وی در فرصتی که تام کروز برای انجام یک مصاحبه در این شبکه حاضر شده بود از او خواست تا از طرف او از سونیا، دختر مورد علاقهاش خواستگاری کند. جائو یک کلیپ از تام کروز تهیه کرد و با موافقت RTP این کلیپ از طریق این شبکه پخش شد. در این کلیپ تام کروز از جانب جائو از سونیا خواستگاری کرد.
اجاره یک گروه تئاتر برای بازی صحنه خواستگاری:
یک سرمایهدار مشهور اوکراینی برای خواستگاری یک گروه تئاتر را اجاره کردو به کمک آنها نماشنامهای با عنوان "رمانتیکها" تهیه کرد و خود نقش اول آن را بر عهده گرفت. در روز اجرای این نمایش جنادا زالینسکس 36 ساله دختر مورد علاقه خود، ویکتوریا، را به دیدن این نمایش دعوت کرد. جنادا در حالی که یک نقاب به صورت داشت روی صحنه آمد و در حالی که قرار بود عشق خود را به بازیگر زن مقابلش ابراز کند رو به ویکتوریا که در میان تماشاگران نشسته بود کرد و گفت: "دختری که دوست دارم نامش ویکتوریاست و در ردیف ششم نشسته است. ویکتوریا با من ازدواج میکنی؟"
قوانین خندهداری که تو زندگی هممون هست
کافیه سیم جارو برقی رو جمع کنی! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن!
ادوکلن 200 هزار تومن? م?زن? 3 ساعتم بوش نم?مونه! بعد یه س?گار 200 تومن? م?کش? تا 3 روز بوش میمونه!
دقیقا وقتی داری با بابات راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی، همون لحظه تلویزیون یه برنامه پخش میکنه درمورد تاسف بارترین تصادفهای تاریخ بشر با ماشین! کلی هم به خانوادهها توصیه میکنه.
همیشه توی تاکسی اون کسی که اون ته نشسته، زودتر پیاده میشه!
یه هفته رژیم حرفهای شما با یه ساعت پرخوری بر میگرده!
هندزفری رو اتو هم بکشیم، بعد دو دقیقه گره میخوره!
اگه اسمت میرزا شمس الدین گل کلمیان هم باشه، وقتی میخوای ایمیل یاهو درست کنی میگه قبلا با این اسم ساخته شده!
اگر همه دنیا تأییدت کنن اون یه نفری که باید تأیید کنه، تاییدت نمیکنه!
سایز سنگ فرشهای پیاده رو یه جوریه که نمیتونی توشون منظم راه بری.
کیلو کیلو آلبالو و آناناس و هلو و پرتقال تو یخچال باشه نمیخورین، اما یه رانی که میخری گیر میدی به اون تیکه میوه که تهش مونده! دلت میخواد با کلید درش بیاری!
اگه تنها باشی همه ماشینها خالیه، اما اگه دونفر باشید 60 تا ماشینم بیاد فقط جا برای یه نفر دارن! چرا؟
وقتایی که با خودت تقلب میبری، امتحان مثل آب خوردنه، وقتی نمیبری امتحان میشه در حد آزمون دکتری!
موقع رایت کردن سی دی، یا 300 مِگ خالی میمونه یا 5 مگ زیاد میاد که چون یه دونه فایله کاریشم نمیتونی بکنی!
یک ساعت اضافه میخوابی تا دو روز خوابت نمیاد، یک ساعت کمتر میخوابی تا دو روز خواب آلودی!
زمانی اون چیزی که آرزومون بوده رو به دست میاریم که دیگه آرزومون نیست!
کل کل شاعر زن و شاعر مرد
شاعر زن میگه :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن ! آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
شاعر مرد در جواب میگه :
به نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بیخشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین
مناظره زنـدگی و مـرگ
زندگی: من فرصتی مغتنم برای بودنم
تو اژدهایی مترصد بلعیدن
مرگ: من آغازی به آرامش ابدیم
تو آغازی به آلام دنیوی
زندگی: من خالق یک لحظه شیرین عاشقانه ام
تو جابری که دریغ از این لحظه نداری
مرگ: تو تحمیل ناخواسته ی گریبانگیر بشریتی
من منتخب آنها برای رهایی از تو
زندگی: تو فاجعه انفصال عاشق و معشوقی
من فرصت دوباره باهم بودنشان
مرگ: تو بار سنگین اجباری برای زجر کشیدن
من جرثومه ای برای گریز از این وادی
زندگی: تو اشک مادر داغدیده ای
من اشک شوق دیدار فرزند مفقود الاثر
مرگ: تو تولد کودک نامشروع دو بی خانمانی
من گریزی برای رهایی از این مخمصه
زندگی: من لبخند زیبای یک نو مادرم
تو خلوت تنهایی یک زوج عاشق
مرگ: من پایان ناله های یک پیرمرد زمینگیرم
تو اصراری زجرآلود به بودن او
زندگی: من مصور یک بوسه ی شیرین عاشقانه ام
تو قطره اشک یک عاشق در هجران معشوق
مرگ: تو چشم نظاره گر شکنجه های یک شکنجه گری
من تیر خلاصی از این عذاب
زندگی: من عفو یک پدر داغدیده ام
تو سنگسار یک زن به جرم عاشق بودن
مرگ: من خط بطلان به وجود پس از مرگ معشوقم
تو جزای جرم زندگی بدون او
زندگی: من نگاه نوازشگر یک پریزاده ام
تو خلوت سرد تنهایی
مرگ: من فرصت گرم انتقامم
تو انتظار بیهوده یک مادر ناباور
زندگی: من نقطه اوج عروج یک انسانم
تو نزول او به پست ترین جای ممکن !
مرگ: ............................... !!!
گرچه از مرگ گریزی نیست و نباید حتی لحظه ای از اون غافل بشیم اما زندگی نیز، فرصتی است که
خداوند بما داده و بجاست که ازش کمال لذت رو ببریم و زندگی را آنطور که شایسته است زندگی کنیم.
تفاوت دختر ایران با دختر امریکا!!!!!
آمریکا:
جنس: دختر
مکان: شمال اورگان، غرب ولایات المتحده
سن: بین بیست تا بیست و پنج
تحصیلات: فوق لیسانس رشته زیست شناسی، لیسانس بیوشیمی، دانشجوی دکترای میکروبیولوژی
موضوع پایان نامه: تاثیر میکرو ارگانیک های هوازی در محافظت گیاهان شاخه کریپتوناموس در برابر گرمایش جهانی
یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده روی سینه، پاها باز … در حال فیلمبرداری از تغییرات سبزینه یک گیاه 4.5 سانتی متری در اراضی حفاظت شده نوادا… به مدت 7 ساعت.
فعالیت های اجتماعی: عضو انجمن طرفدارن محیط زیست دختر زیر سی سال غرب آمریکا، عضو گروه حامیان طبیعت وحش اورگان، سخنران اجلاس ماهیانه گروه دانشجویان حافظ محیط زیست، عضو انجمن فارغ التحصیلان ارشد زیر سی سال، صاحب سایت اجتماعی "فمینیست های مذکر گرا" ، شعار نویس گردهمایی های بزرگ کالیفرنیا…
آخرین باری که یک مجله مد را ورق زد: سه سال پیش…وقتی که در اتاق انتظار دفتر یک وکیل زن نشسته بود.
نوع لباس: شلوار جین..کفش کوهنوردی..تی شرت سفید با نوشته Peace Now
نوع آرایش: ترم سوم دانشگاه فهمید مانیکور پدیکور چیست!!
قد: مایکل جکسون منهای 20 سانت
تاثیر وزنی: روی کاپوت بیفتد موتور پایین می آید
تعداد اس ام اس دریافتی: روزی سه تا
موضوع قالب اس ام اس: "رسیدی خونه عزیزم؟"
موضوع جالب روی دست: موی بلند در ناحیه ساعد
موسیقی مورد علاقه: کانتری
بیماری یا نارسایی: عطسه زیاد موقع طلوع آفتاب
محتویات داخل کوله: دستمال کاغذی، گوشی موبایل بلک بری، لپ تاپ، دفتر یادداشت، عینک دودی، دو سه تا خودکار، یک هندبوک رفرنس گیاه شناسی.. بلیط مترو
ایران :
جنس: دختر
مکان: شمال غرب تهران، ایران
سن: بین بیست تا بیست و پنج
تحصیلات: فوق دیپلم برق حسابداری یا دانشجوی لیسانس کامپیوتر شاخه نرم افزار پیام نور یا علمی کاربردی
موضع پایان نامه: تاثیر زبان برنامه نویسی C پلاس پلاس بر روابط دختر و پسر
یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده به پشت روی تخت، با خودکار اشعار ترانه جدید امینم روی ساعد دست نوشته می شود.
فعالیت های اجتماعی: تجمع در یک 206 با همکلاسی ها و کل کل دست فرمان با پسری که تویوتا کمری دارد.
آخرین باری که یک مجله مد را ورق زد: دیشب، ساعت دوازده و نیم…. در خانه دانشجویی دوستان و همین الان
نوع لباس: شلوار پلنگی گشاد، تی شرت مشکی با عکس "50 سنت" ، کتانی به سایز 52
نوع آرایش:
لب : بریتنی
مو: کامرون دیاز
تتو ابرو: آنجلینا جولی
سایه: شقایق فراهانی
سانسوره......
قد: یک چهار پایه + 20 سانت
تاثیر وزنی: روی کاپوت ماشین بیفتد…. دوباره بر می گردد بالا !
تعداد اس ام اس دریافتی: روزی 167 تا
موضوع قالب اس ام اس: جغرافیا،فمینیسم، حکومت، لباس، جک، جواهر شناسی، عشق، روابط زن و شوهر، شب، ،سلامت جسمی روحی و کلمات قصار آنتونی رابینز
موضوع جالب روی دست: جای تیغ روی مچ
موسیقی مورد علاقه: هیوی متال
بیماری یا نارسایی: سوء تغذیه، میگرن مزمن، افسردگی شدید، زخم معده، پوکی استخوان، ریزش مو، عرق کف دست، پرخاشگری
محتویات داخل کوله: کبریت، چاقو، ام پی تری پلیر، گیم دستی پلی استیشن، لاک ناخن، استون، رژ، جزوه دانشگاه،مهره مار، یک اتود، سی دی آهنگ های رضا پیشرو و زدبازی، یک بسته اولترا لایت
خواهرم ای دختر ایران زمین
در خیابان چهره آرایش مکن ..... از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز ..... در مسیر چشمها افسون مریز
یاد کن از آتش و روز معاد ..... طره گیسو مده در دست باد
خواهرم دیگر تو کودک نیستی ..... فاش تر گویم عروسک نیستی
خواهرم ای دختر ایران زمین ..... یک نظر عکس شهیدان را ببین
خواهرم این لباس تنگ چیست ؟ ..... پوشش چسبان رنگارنگ چیست ؟
خواهرم اینقدر تنازی مکن ...... با اصول شرع لجبازی مکن
در امور خویش سرگردان مشو ..... نو عروس چشم نامردان مشو
خیمه گاه عشاق الحسین