چگونه کودکی اجتماعی تربیت کنیم؟
پرورش کودک ابعاد مختلفی دارد که یک بعد مهم آن اجتماعی بار آمدن است؛ یعنی اینکه کودکان باید بتوانند با شرایط پیچیده اجتماع و افراد متفاوت تعامل داشته باشند.
پدران و مادران مسئول تربیت کودکان خود میباشند و باید با نقشه و برنامهای صحیح، تلاش کنند تا فرزندانشان از گمراهی و فساد برکنار مانده و افرادی برومند و ارزنده گردند.
برای وصول به این هدف، وظایف دشواری بر عهده آنان قرار گرفته است، در درجه اول باید سلامت و بهداشت کودک را تأمین نمایند، پس از آن اصول اخلاقی و ادب را به او بیاموزند و در خلال آموزش اخلاقی بکوشند عملاً روح دین و خداپرستی را به او تزریق نمایند بدون اینکه در این کار تحمیل و اجباری زننده و مأیوس کننده وجود داشته باشد تا او فرد معتقد و متکی به ایمان، بار آید.
تربیت اجتماعی چیست؟
پدر و مادر وظیفه تربیتی را به عهده دارند و باید به تدریج فرزندان خود را با زندگی اجتماعی آشنا سازند تا آنها بتوانند در مراحل حساس و خطیر با دیگران جوشیده، با دشواریها و ناهمواریهای اجتماعی سازگار باشند. بنابراین پدران و مادران علاوه بر مسئولیت اخلاقی و دینی، وظیفه سنگین دیگری دارند که عبارت از آشنا ساختن فرزندان به راه و رسم زندگی اجتماعی است.
لزوم تربیت اجتماعی کودک
کودکان همانند آب نهرهای باریک، همیشه نمیتوانند مستقل و جداگانه باقی بمانند، ناگزیر روزی باید به دریای اجتماع وارد گردند، بدیهی است حفظ موجودیت در برابر امواج خروشان اجتماع احتیاج به نیرومندی و تجهیزات روحی دارد. هر پدر و مادری امیدوار است که فرزندش در زندگی اجتماعی آینده فردی موفق باشد.
بدون شک، زندگی ارتباط با انسانهای گوناگون است و به طور مسلم برخورد و سازش با چهرههای مختلف همچون خشمگین، حسود، خودخواه، پرتوقع، حساس، زودرنج و کم گذشت کار هر کسی نمیباشد، بنابراین توانایی و سازش در محیط اجتماعی نیازمند خصوصیات روحی و اخلاقی است که باید زیربنای آن توسط پدران و مادران، مربیان و معلمان مدارس پیریزی گردد.
تربیت اجتماعی از کجا باید شروع شود؟
همان طوری که زمینههای اخلاقی و دینی توسط پدر و مادر در محیط خانه پی ریزی میگردد، تربیت اجتماعی هم از آغاز کودکی باید در محیط خانه به تدریج پایه گذاری شود، بسیاری از پدران بر اساس تربیت کهنه، به کودکان خود مجال سخن گفتن و اظهار نظر نمیدهند و کودک همچون موجودی ساکت و بیجان پرورش مییابد و حال آنکه تربیت نوین، کودک را یک انسان کامل تلقی کرده و به او حق میدهد که شخصیتش مورد احترام دیگران قرار گرفته، به خود متکی بوده و دارای رأی و نظر باشد.
بدیهی است کودکی که از اول، خود را با شخصیت بداند و به تدریج مسئولیتهایی را بپذیرد، زمینههای زندگی اجتماعی در او پرورش خواهد یافت. چنین کودکی در مدرسه و سازگاری با شاگردان مدارس انطباق دارد. برعکس کودکانی که همیشه زیر نظر مستقیم پدر و مادر رشد کرده و هیچ نوع ابتکار و استقلال نداشتهاند، هنگامی که به مدرسه بروند، مشکلات فراوانی به وجود میآورند. برخی از آنها از مدرسه فرار میکنند و اگر با عواملی آنان را به محیط آموزشگاه بیاورند، با شاگردان ناسازگاری نموده و به جنگ و جدال و قهر و گریه متوسل خواهند شد.
روش تربیت اجتماعی
پدران و مادران باید به تدریج در محیط خانه روحیات اجتماعی را در کودکان پرورش دهند. پس از محیط خانه، مدرسه وظیفه دشواری در تربیت اجتماعی کودک به عهده دارد.
به عقیده یکی از دانشمندان تربیتی، مدرسه نباید از جامعه دور باشد. شاگرد یکی از افراد جامعه است، مدرسه باید جدیت و کوشش کند که استعداد هر فرد را استخراج نموده، با راهنمایی مؤثر از قوایی که خداوند در نهادش به ودیعه گذارده است، حداکثر استفاده از وی به عمل آید و او را فرد ارزنده و مفید اجتماعی به جامعه تحویل دهد.
بنابراین وظیفه اساسی معلمان و مربیان مدارس این نیست که کودک را تنها به گوش دادن وادار سازند و مغز آنان را از معلومات پر سازند.
جز عشق به چه نیاز دارید؟
اکثر زوج هایی که دوره ی نامزدی را می گذارنند یا تازه ازدواج کرده اند ، امید زیادی به آینده دارند. آن ها احساس می کنند که "عشق، همه چیز را تسخیر خواهد کرد" اما آنها چگونه می توانند تضمین کنند که مانند میلیون ها زوج دیگر در رابطه ای خسته کننده و کسل کننده قرار نخواهند گرفت؟
رابطه ای که در آن همواره زوج های نابه سامان منتظر وقوع معجزه ای هستند تا آنها را از این وضع ملال آور نجات دهد و یا با علم به اینکه معجزه ای رخ نخواهد داد، نسبت به اوضاع نا به سامان خود به نوعی بی تفاوتی دچار شوند و در بهترین صورت به خود بگویند: "به خاطر خانواده به خاطر بچه ها، دوستان و همکاران، ... باید به زندگی با یکدیگر ادامه دهیم. یا باید ظاهر را حفظ کنیم و نگذاریم کسی متوجه وخامت ارتباط ما شود.
س?ال اینجاست که آن عشق اولیه، کجا رفت؟!!
اکثر زوج ها در دوران نامزدی فکر می کنند که با عشق و عاطفه ای که نثار یکدیگر می کنند بقیه ی مسائل زندگیشان نیز حل خواهد شد و دیگر مسائل "جزیی" تلقی می شوند و مهم همان عشق متقابل است. اما باید گفت که در واقعیت، چنین نیست و متخصصان علم خانواده معتقدند که چیزهای دیگری به جز عشق نیز لازم است و عشق به تنهایی کافی نیست.
اگر شما به عنوان یک زوج تصمیم ندارید که برای حفظ آرمان های خود تلاش بکنید و صرفا برای ازدواج عجله دارید مطمئنا به زوج هایی می پیوندید که روابطشان به طور کامل به خشونت و تلخکامی منجر شده است. چه نکات کلیدی مهم و هدایت کننده ا ی برای جلو گیری از این موارد موجود است؟
شما (زوج جوان) می توانید شعله ی عشق خود را در زندگیتان همواره پرفروغ نگه دارید و روابط عاشقانه ی پایدار داشته باشید. راز و رمز یک ازدواج شاد، دست نیافتنی و مبهم نیست. به نظر متخصصان خانواده بسیاری از زوج ها این امکان را دارند که راز و رمز یک ازدواج شاد را بیاموزند. بسیاری از زوج ها نیز از میان نا به سامانیها، چالش ها، دردها و رنج ها و .... از طریق همین نکات آموزشی به خوبی گذر می کنند.
چقدر آماده اید؟
همه چیز در مرحله نامزدی خوب است اما آیا شما برای این رابطه ی عالی و هیجان انگیز که همیشه ر?یای آن را در سر دارید، "آمادگی" دارید؟ آیا شما به عنوان یک زوج برای یک شروع درخشان و یک آینده درخشان تر که همیشه در انتظار آن بوده اید آماده هستید؟
5 س?ال مهم
مهمترین نکته ای که یک زوج پیش از ازدواج باید انجام دهند آن است که فرآیند متفکرانه و جدی آماده سازی را برای زندگی مشترک پشت سر گذارند چنین آماده سازی در ظرف یک با دو روز صورت نمی گیرد. دوره ی آماده سازی به زوج ها این فرصت را می دهد که نگاهی صادقانه و دقیق به ارتباطشان بیفکنند زوج ها پیش از ازدواج بهتر است درباره ی جنبه های مختلف زندگی مشترک با یکدیگر مذاکره کنند و چنین پرسش هایی را در ذهن خود مرور کنند.
1-به چه دلیل باید ازدواج کنم؟
2-چرا باید حالا ازدواج کنم؟
3-چرا می خواهم بقیه ی عمرم را با این فرد خاص بگذرانم؟
4-چگونه متوجه شده ام که می توانم در زندگی به این فرد خاص اعتماد کنم؟
5-تا چه حد روابط ما در حین ازدواج تغییر خواهد کرد؟
در تعالیم اسلامی داریم که اخلاق و ایمان مهمترین شرط برای انتخاب همسر است و جالب اینجاست که تمام موارد مورد نیاز در انتخاب همسر، در 2 حیطه ی اخلاق و ایمان جای می گیرند. چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: به کسی که از اخلاق و ایمانش راضی هستید دختر بدهید
شاخص های آمادگی چیست؟
پژوهشگران پس از 50 سال مطالعه و پژوهش دراز مدت مقطعی در زمینه تعیین و تشخیص عواملی که در دوره ی آماده سازی می تواند میزان رضایتمندی بعدی و ثبات ازدواج را پیش بینی کند، به این نتیجه رسیده اند که عوامل و شاخص هایی که زوجین باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد.
1- عوامل مربوط به تاریخچه ی هر یک از زوجین: پویایی های خانوادگی هر یک از آنها، میزان رضایت والدینشان از ازدواجشان، رابطه با پدر و مادر، رابطه با سایر افراد خانواده، عوامل استرس زای خانوادگی، شیوه های حل تعارض والدین، عوامل اجتماعی – فرهنگی مثل میزان تحصیلات، قومیت، نژاد و میزان حمایتی که فرد از سوی والدین و دوستان دریافت می کند.
2- صفات و ویژگی هایی که به فرد و شخصیت او ارتباط دارد: به عنوان مثال می توان به احترام به خویشتن مهارت های ارتباطی سلامت جسمانی و سلامت عاطفی اشاره کرد.
3- فرآیند های ارتباطی و تعاملی بین زوجین: شامل شباهت های فرهنگی، قومی، مذهبی، موقعیت های اجتماعی – اقتصادی، شباهت در نظام ارزشی، نگرش ها، مهارت های ارتباطی و مهارت های حل مسئله است.
در تعالیم اسلامی داریم که اخلاق و ایمان مهمترین شرط برای انتخاب همسر است و جالب اینجاست که تمام موارد بالا در 2 حیطه ی اخلاق و ایمان جای می گیرند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: به کسی که از اخلاق و ایمانش راضی هستید دختر بدهید.
دوره آماده سازی فرصتی است که زوج ها درباره ی این عوامل و عناصر کلیدی ومهم به تأمل و تفکر بپردازند. کسانی که در دوره ی آماده سازی و آموزش قبل از ازدواج شرکت کرده اند از آن به عنوان تجربه ای ارزشمند یاد کرده اند. خصوصا این آموزش ها در سال های اولیه، برای زوجین بسیار مفید و کمک کننده است. آموزش قبل از ازدواج، هنگامی بیشترین تأثیر را دارد که توسط گروهی از افراد متخصص ارائه شود. میزان و نوع آموزش و آماده سازی در ارزیابی نتایج دوره اثر می گذارد. تنها شرکت در یک یا دو جلسه، از ارزش دوره می کاهد. همچنین جلسات بسیار طولانی نیز توصیه نمی شود.
دوران طولانی آماده سازی هشدار دهنده است زیرا این نوع رابطه نه ازدواج است و نه آماده سازی.زوج باید درک و شناختی از ازدواج متعهدانه براساس موازین مذهبی داشته باشند. تحقیقات و بررسی های ملی خانواده در کشورهای مختلف نشان داده است که زوجینی که قبل از عروسی مدت طولانی تری (بیش از 6 ماه تا حداکثر یکسال) نامزد بوده اند تقریبا احتمال طلاق آنها در طی دو سال اول ازدواج 2 برابر افزونتر از کسانی است که رابطه نامزدی طولانی نداشته اند.
بنابراین دقت داشته باشید که اکثر زوجین، ارتباط خود را اگر چه خیلی عاشقانه آغاز می کنند و انتظاری رومانتیک از آینده دارند، در طول مسیر مشترک خود پس از اینکه ر?یاهای بزرگ آن ها، جای خود را به واقعیت های زندگی داد، به خاطر تندی و خشونت هایشان از یکدیگر فاصله می گیرند و از آن همه آرمان گرایی دور می شوند. اما با آمادگی قبل از ازدواج می توان از این مسئله پیشگیری کرد.
مشاور ازدواج چه کمکی به شما میکند؟
مشاوره خانواده - این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً بامشاور معتمد مشورت کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند. به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.
متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.
عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.
این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.
شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.
زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.
مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند
استقلال مالی چقدر مهم است؟
استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.
با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.
البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.
موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.
ازدواج جداً ممنوع!
گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.
مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.
روش شناسایی عسل تقلبی و عسل طبیعی
دلیل کیفیت بالای عسل طبیعی آن است که به طور کامل حاصل عصاره شهد گلهای طبیعی و فرآوری زنبور بوده است.
عسل مصنوعی کیفیتی بسیار کمتر دارد، زیرا یا با کمک زنبور ساخته شده، یا کاملا بدون کمک زنبور که در این صورت فقط حاصل فعالیت و فرآوری بشر است. هر دو روش اخیر در دسته عسلهای تقلبی جامیگیرد.
در عسلهای تقلبی فرآوری شده با کمک زنبور معمولا آب و شکر به تغذیه زنبورها افزوده میشود و واضح است که چنین تغذیهای صددرصد حاصل شهد گلها نیست.
عسلهای تقلبی فرآورده شده بدون دخالت زنبور نیز از مواد گلوکزی مثل شربت قند یا مواد نشاستهای، یا شیره میوههایی همچون خرما و توت یا ترکیبی بین آنها به دست میآید بنابراین، هر چه عصاره شهد گلهای طبیعی و فعالیت طبیعی زنبور در تهیه عسل کمتر یا هیچ باشد، عسل به دست آمده مصنوعیتر و صنعتیتر بوده، خاصیت عسل طبیعی را نداشته و تقلبی محسوب میشود.
برای عموم مردم، شناخت عسل طبیعی از تقلبی بسیار سخت است اما با عمل به برخی موارد پیآمده میتوان به صورتی مطمئنتر اقدام به خرید عسل طبیعی کرد:
از فروشگاهها یا افراد و زنبورداران معتبر و مطمئن خرید کنید.
عسل را به طور عمودی درون لیوانی از آب بریزید، در صورتی که ته آن جمع شد و در آب حل نشد، کیفیت طبیعی عسل در حد مطلوب است. هر چه سرعت حل شدن عسل در آب بیشتر باشد، خلوص آن کمتر، و در نتیجه غیرطبیعیتر است.
شیشه عسل را برگردانید و به سرعت بالا یا پایین رفتن حبابهای درون عسل دقت کنید. هر چه کندتر حرکت کند، بهتر است.
مقدار کشآمدن عسل نیز تا حدودی در تشخیص عسل طبیعی از نیمه طبیعی و صنعتی مؤثر است. عسل طبیعی به دلیل داشتن رطوبت کمتر، روانشدگی کمتری دارد.
عسل طبیعی، شیرینی، مزه، طعم و بوی مشخصی دارد. شیرینی عسل طبیعی برخلاف نوع مصنوعی هیچ شباهتی به مزه شکر و قند ندارد و به محض برداشتن درپوش آن، بو و رایحه مطبوع آن به مشام میرسد
چطور یک فرد خاص را مجذوب خود کنید؟
یکی از سوالای که مکرراً پرسیده میشود این است که "آیا میتوانید با استفاده از قانون جاذبه یک فرد خاص را مجذوب خود کرد؟" خوشبختانه پاسخ آن مثبت است.
عشق یکی از مهمترین احساسات موجود در این جهان است. وقتی صحبت از پول، شغل و خیلی چیزهای دیگر به میان میآید آدمها برای نشان دادن آن سختی زیادی متحمل نمیشوند. اما در مسائل احساسی، اگر آن چیزی که میخواهید را به دست نیاورید، دچار درد عمیقی میشوید. کسی که دوستش دارید، آن فرد خاص، مهمترین فرد برای شماست و حتی کل دنیا نمیتواند برایتان جایگزین او شود. خبر خیلی خیلی خوبی برایتان داریم. شما میتوانید کسی که دوست دارید را مجذوب خودتان کنید. پس همین امروز روش ما را امتحان کنید.
میل و ناامیدی – باید ناامیدی را کنار بگذارید
بااینکه میل یک انرژی مقدس است و انرژی خلقت محسوب میگردد، ناامیدی دقیقاً عکس آن و انرژی مخرب است. وقتی تمایلات برآورده نشوند، جای آن ناامیدی میآید. بااینکه میل و اشتیاق انرژی خوب و پاک است، ناامیدی یک انرژی منفی بسیار قوی است. میل و اشتیاق ارتعاشات جذب کردن را در شما ایجاد میکند اما ناامیدی دقیقاً ارتعاشاتی متضاد این یعنی دور کردن را میسازد. وقتی عاشق میشوید، بذر مقدس میل و اشتیاق در شما کاشته میشود. بنا به هر دلیلی اگر این اشتیاق و میل برآورده نشود، ناامیدی وارد میشود. پس اولین قدم برای از بین بردن این ناامیدی است. همه ناامیدیها را دور بریزید.
چطور ناامیدیها را از بین ببرید؟
سادهترین راه برای از میان برداشتن ناامیدیها، فراموش کردن است. خودتان را با نور عشق الهی و معنوی جهان احاطه کنید. یک نور عشق معنوی را تجسم کنید، یک تشعشع از نور عشق خداوندی. خود را تسلیم آن نور کنید. این نور است که شما را خلق کرده است، همه آنچه که دارید را به شما داده و این عشق خیلی ساده دوستتان دارد. این نور بخشنده است، نوری 100 درصد پاک است و آنقدر قوی هست تا بتواند واقعیتی زیبا فراتر از تجسمات معمولی شما ایجاد کند. وقتی عاشق میشوید این نور خیلی آرام به شما میگوید چه بکنید، فقط باید به او گوش دهید. پس همه چیز را فراموش کنید، تسلیم این نور شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید. همین امروز خودتان را تسلیم آن نور معنوی کنید و بگذارید آن نور آیندهای روشن برایتان بسازد.
وقتی اینکار را کردید، هر وابستگی به نتیجه را از خود دور کنید. حالا قسمت بهتر آن شروع میشود.
ساختن یک زندگی زیبای عاشقانه
وقتی هر نوع وابستگی به آن فرد را از خود دور کردید، یک پیام بسیار قوی به جهان فرستادهاید که برای شروع یک زندگی زیبای عاشقانه آمادهاید. اگر قبلاً عشقتان یکطرفه بود، الان وقت آن رسیده که رابطهای دوطرفه را تجربه کنید. شما قهرمان تئاتر ذهن خودتان هستید. فیلم شما در ذهن خودتان است و فیلمتان واقعیت شما را میسازد. شما کنترل 100 درصد روی تخیلاتتان دارید و از آن برای ساخت واقعیتی به انتخاب خود هوشمندانه استفاده میکنید.
حالا تصور کنید که معشوقتان عاشق شماست. قبلاً این شما بودید که عاشق او بودید و حالا تصور کنید که این اوست که عاشق شماست. "معشوقتان عاشق شماست" و میبینید که اشتیاق و میلتان برآورده شده است. چه حسی دارید؟ هزار مرتبه با خودتان تکرار کنید، "..... منو دوست داره". ببیند در 7-5 روز آینده چه اتفاقی میافتد. تغییر انرژی را در خود مشاهده کنید. ببینید چه حسی دارید. معشوقتان را عاشق خودتان تجسم کنید. احساساتتان را بررسی کنید. در ذهنتان با معشوقتان صحبت کنید. چه حسی دارد؟
اگر این مرحله را به درستی انجام دهید، به خودتان میخندید که برای چه اینقدر ناامید بودید. و آنوقت است که دنیا به رویتان لبخند میزند. احساس قدرت بیشتری میکنید. با خودتان فکر میکنید که چرا همه چیز را اینقدر سخت میدیدهاید و چرا قبلاً نمیتوانستهاید فراموش کنید؟
بررسی عشق
این روشها که شما را از احساسات ناامیدانهتان بیرون میکشد و باعث میشود احساس کنید برنده هستید. این افکار و احساسات مثبت میآیند و باعث میشوند فکر کنید که آیا آن فرد را بخاطر عشق میخواستهاید یا فقط به این خاطر که نفستان را ارضا کنید. در بسیاری از موارد، ناامیدی که برمیگردد، به دلیل عشق نیست، بلکه به دلیل پیروزی است. حالا در اعماق قلب خود میدانید که آیا آن فرد را واقعاً دوست میدارید یا نه.
اگر متوجه شدید که عشقتان واقعی است، مرحله زیر خیلی برایتان مهم است:
عشق – قدرت پشت خلقت
درک کنید که عشق قدرتمندترین انرژی در جهان است. با عشق میتوانید هر چیزی خلق کنید، قلب، روح و فکر هر کسی را به دست آورید. هر روز حدقل 10 دقیقه بنشینید و افکاری عاشقانه به عشقتان بفرستید. با خودتان تصور کنید که با او رابطهای عاشقانه دارید. معشوقتان کاملاً عاشق شماست. چه نوع افکار عاشقانهای برای او میفرستید؟
یک گوی صورتی رنگ از انرژی بین دستان خود تجسم کنید که در آن رابطه عاشقانهتان را با آن فرد میبینید. این گوی فقط انرژی پاک و مثبت عشق را در خود دارد. افکار، احساسات و نوع رابطهای که با معشوقتان دارید را یادداشت کنید. حالا گوی صورتی رنگ را فراموش کنید. بگذارید به هوا برود. هر وابستگی را رها کنید. و اگر اینکار را به درستی انجام دهید، دیگر هیچ وابستگی برایتان نمیماند زیرا الان جایی هستید که میتوانید حس رابطه را احساس کنید. اگر تردیدی داشتید با خودتان تکرار کنید، "من تسلیم نور معنویم هستم." "فقط باید نور معنویم را دوست داشته باشم و از آن سپاسگذار باشم."
دقت کنید که این هدف فقط و فقط زمانی اتفاق میافتد که ارتعاشات احساسات شما بالا باشد. ناامیدی مثل چاهی عمیق است که ارتعاشات آن بسیار پایین است. عشق و حقشناسی بالاترین حد ارتعاشات را دارند.
اگر اینکار را درست انجام دهید، احساساتتان در این مرحله باید اینگونه باشند :
1 - ناامیدی صفر. متعجب میشوید که آنهمه ناامیدی به کجا رفته است.
2 - شدیداً احساس شادی میکنید زیرا رابطهای زیبا و عاشقانه ساختهاید و به روشنی آن را دیده و حس کردهاید.
3 - یک رابطه کامل و شاد بین شما و جهان که فقط و فقط شکرگذار آن هستید.
رابطه ایدآل شما خود را نشان خواهد داد. 60،000 فکر در روز کارمای karma فکر شماست. اگر در 80 درصد از این افکار عشق و حقشناسی باشد، رابطه زیبایی که خلق خواهید کرد فرای تصورتان خواهد بود.
7 نشانه برای تغییر شغل!
داشتن همکاران نامناسب، فشارهای شدید عصبی و ابتلاء به بیماری های مختلف روحی و جسمی از جمله نشانه هایی هستند که نشان میدهند شما باید شغل خود را عوض کنید.
بر اساس آمار موجود ما نزدیک به یک سوم و یا حتی بیشتر از زمان بیداری خود را در محل کار می گذرانیم. شغلی که ما انتخاب کرده و به آن می پردازیم بخش بسیار مهمی از زندگی ما است که شکل دهنده روابط اجتماعی و آینده زندگی ما خواهد بود. اما چه خواهد شد اگر ما از شغل خود راضی نبوده و یا حتی از آن متنفر باشیم؟ به عبارت دیگر آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که آیا از شغل خود راضی هستید یا خیر؟ در این مطلب ما شما را با نشانه هایی که نشانگر این است که شما از شغل خود راضی نیستید آشنا می کنیم.
تغییر شغل و مشکلات مالی
شما به هیچ عنوان از شغل خود راضی نیستید اما به دلیل مشکلات مالی و یا این که نمی توانید بدون این کار از پس مخارج خود بربیایید در این شغل باقی مانده اید. دائما به خود می گویید که اگر به خاطر مسائل مالی نبود حتی یک لحظه هم در این شغل نمی مانده و آن را ترک می کردم. البته در این جا یک مسئله وجود دارد و آن هم این است که حضور در یک شغل نامناسب می تواند ضررهای روحی و جسمی طولانی مدتی را بر روی شما داشته باشد. در آن زمان شما باید پول بسیار بیشتری را صرف درمان خود کنید.
تغییر شغل و انتخاب شغل بعدی
شما به این مسئله فکر می کنید که شغل خود را تغییر دهید و به خود می گویید که : اگر می دانستم بعد از خروج از این کار باید به سراغ چه شغلی بروم و چه کاری از دست من برمی یاد همین امروز شغل خود را عوض می کردم. این مسئله نشان دهنده این مطلب است که ترس از آینده شما را در شغل فعلی که از آن رضایت ندارید نگاه داشته است.
آخر هفته های پر استرس
زمانی که صبح جمعه از خواب برمی خیزید به جای لذت بردن از روز تعطیل خود به این مسئله فکر می کنید که فردا هم یک روز شنبه و به عبارتی آغاز یک هفته طولانی و خسته کننده دیگر در شغلی است که به آن علاقه ای ندارید.
همکار نامناسب
داشتن مشکلات کاری با روساء و همکاران در سطوح مختلف کارهای اداری به عنوان یک حقیقت غیر قابل کتمان است. اما زمانی می رسد که شما نمی توانید حتی حضور این افراد را تحمل کنید. زمانی را تصور کنید که همکار مورد نظر شما به دفتر وارد شده و شما با دیدن او حال بدی پیدا می کنید. کارشناسان معتقد هستند که در این شرایط محیط کاری برای شما " مسموم " شده است و مهم نیست که درآمد شما چقدر است. این شغل را ترک کنید.
شغل و تغییر شخصیت ما
بعد از مدتی فشار کار بر روی شما به قدری اثر می گزارد که شما دیگر خود را نمی شناسید. تمام احساسات شما و نوع رفتار شما از زمانی که به این شغل وارد شدید تغییر کرده است. زمانی که شما به گذشته نگاهی می اندازید به این نتیجه می رسید که کلا تغییر کرده و تبدیل به انسان دیگری شده اید. در این زمان توصیه اکید ما به شما این است که: این شغل را ترک کنید!
شغل و تاثیر بر روی سلامت
در صورتی که شما دارای شغلی نامناسب باشید پس از مدتی عوارض آن بر روی روح و جسمتان مشخص می شود. استرس، بی خوابی، سردردهای شدید و طولانی، ضعف کلی بدن و عصبی شدن از جمله معمول ترین عوارض کار در یک محیط نامناسب است. شما باید به این نکته توجه کنید که هیچ چیز پر ارزش تر از سلامتی شما نیست و زمانی که از کار مورد نظر خارج شوید خواهید فهمید که چه فشاری از روی دوش شما برداشته شده است و از آن به بعد چقدر آرام تر هستید.
حتی پول هم برای شما مهم نیست
این نشانه مهم ترین نکته برای نشان دادن این مسئله است که شما برای این شغل مناسب نیستید. هر چه که تلاش کرده و مشکلات و سختی ها را تحمل می کنید برای شما ارزشی ندارد و حتی دست مزدی که هم می گیرید برای شما تفاوتی ندارد. این یکی از مهترین نشانه هایی است که به شما می گوید باید از این کار خارج شده و به دنبال شغل مورد علاقه خود بگردید.
"باشگاه خبرنگاران"
8 مهارت ضروری برای نیمه دوم زندگی
آدمهای زیادی از زندگیشان خسته شدهاند. این خستگی و بیحوصلگی میتواند یک مارپیچ رو به پایین ایجاد کند. این مارپیچ میتواند افسردگی، بیمیلی، ناامیدی و بسیاری احساسات منفی دیگر در خود داشته باشد. احتمالاً مهمترین مسئله برای فردی که در چنین موقعیتی قرار دارد این حس است که نمیدانند چه باید بکنند و به همین خاطر هیچ کاری نمیکنند.
اینجا میخواهیم 8 مهارت بسیار مهم برایتان معرفی کنیم که باید برای به دست آوردن آنها تلاش کنید. این مهارتها به شما کمک میکنند خودتان را از این مارپیچ منفی دور نگه دارید.
مهارت1) برای آینده رویاپردازی کنید
برای دیدن رویا حتماً نباید بخوابید. زمانی را به فکر کردن درمورد اتفاقات خوشایندی که دوست دارید در آینده بیفتد اختصاص دهید. اگر از دوران کودکی تابحال رویایی انجامنشده دارید، دوباره آن را امتحان کنید. همین میتواند یک نقطه شروع دوباره باشد.
مهارت 2) موانع موجود برای رویای زندگیتان را از میان بردارید
احتمال این که خودتان مانع سر راه خودتان باشید خیلی زیاد است. چه چیزی شما را عقب نگه میدارد؟ خیلیها هستند که همیشه افسوس میخورند که چرا به دانشگاه نرفتند. تصور میکنند که الان دیگر خیلی دیر شده است. منظور این نوع موانع است.
مهارت 3) هدف و معنا به دست آورید
بعد از 40 سالگی به دنبال پیدا کردن هدف با راههای جدید هستیم. در جوانی هدف ما ایجاد و ساختن عناصر زندگی مثل ازدواج، بچهدار شدن، خانهدار شدن و پیشرفت کاری است. اما حالا که خیلی از این هدفها به سرانجام رسیدهاند، اهدافمان تغییر میکنند. هدف میتواند قرار دادن خود در کنار چیزهایی باشد که شما را بالغتر و کاملتر میکند. خودتان باید هدفتان را مشخص کنید.
مهارت 4) قدرت انتخاب مسیر زندگی
آینده ما چیزی فراتر از موقعیتهای گذشتهمان است. فقط دو چیز است که در آن حق انتخاب ندارید: مرگ و مالیات. این خودتان هستید که میتوانید تعیین کنید در زندگیتان چه اتفاقاتی بیفتد. زندگی خودتان است پس مسئولیت آن را به گردن بگیرید.
مهارت 5) بطور مداوم چیزهای جدید یاد بگیرید
یادگیری فواید زیادی دارد. اولین فایده آن برای شما ایجاد فرصتهای جدیدی است که در اختیارتان قرار میگیرد. احتمالات نامحدود هستند. میتوانید یک مهارت جدید یاد بگیرید، درمورد مکانهای جدید اطلاعات پیدا کنید، علایقتان را دنبال کنید. با این روش همیشه در حال رشد خواهید بود. اگر رشد نکنید، موفق نخواهید بود.
مهارت 6) ممکنها را تشخیص دهید
یکجایی در زندگیمان ممکنها را کم میکنیم. زمانی را که فکر میکردید هر کاری از دستتان برمیآید را به یاد میآورید؟ خیلیها را دیدهاید که با وجود نقصهای جسمانی بسیار به افرادی موفق در جامعه تبدیل شدهاند. اینها محدودیتها را ندیدهاند، ممکنها را پیدا کردهاند.
مهارت 7) از اشتباهاتتان درس بگیرید
شکست اگر باعث شود درسی از آن بگیرید چیز خوبی است. یک دلیل دیگر برای خوب بودن آن این است که میفهمید برای رسیدن به چیزی مهم تلاش میکنید. شکست میتواند یک نگرش باشد. توماس ادیسون 10 هزار بار شکست خورد اما هیچ وقت خود را بازنده ندید. او به این نتایج بعنوان 10 هزار فرصتی که میتواند برای بالا بردن کار خود از آنها استفاده کند نگاه کرد. اگر اخیراً شکست نخوردهاید، بد نیست امتحانش کنید!
مهارت 8) روابطی معنادار بر پایه اعتماد و احترام ایجاد کنید
ما با حضور دیگران در زندگیمان پرورش مییابیم. ما موجوداتی اجتماعی هستیم که نیاز به گیرش و دهش داریم. این موضوع را مثل یک پارچه تصور کنید. پارچه تارهای زیادی دارد که هریک به یک سمت مختلف رفتهاند. یک تکه پارچه مطمئناً بسیار محکمتر از یک تار به تنهایی است.
این مهارتها را تا چه اندازه در خودتان پرورش دادهاید؟ از همین امروز شروع کنید. با کمک این مهارتها میتوانید از نیمه دوم زندگیتان هم درست مانند دوران جوانی لذت ببرید.
ازدواج با همکار، درست یا نادرست؟
محیط های کاری یکی از روش های آشنایی افراد با یکدیگر محسوب می شود و بسیار اتفاق می افتد که افراد پس از آشنایی با یکدیگر در این محیط تصمیم بر خواستگاری از یکدیگر و ازدواج با هم می گیرند. این امر علاوه بر مزایای بسیاری که دارد، معایبی را هم به دنبال می آورد که بهتر است قبل از هر تصمیمی تمام جوانب آن سنجیده شود.
مزایا
1 - وقتی همکار فرد، خواستگارش می شود بدین معناست که این دو نفر ماهها و یا حتی سالها در کنار هم بوده اند و با هم آشنا هستند. همین آشنایی باعث شناخت بهتر و کاملتر فرد از همکارش شده و شرایطی را حاصل می کند تا طرفین به سمت ازدواجی آگاهانه حرکت نموده و در تشکیل زندگی مشترکشان موفقتر از دیگران باشند.
2 - وقتی زن و مرد هر دو در یک شغل مشغول به کار باشند بسیار بهتر از دیگران می توانند فرد مقابل را درک کنند زیرا با مشکلات و معضلات شغلشان آشنایی کامل دارند. مثلاً وقتی یک خانم پرستار با یک آقای پزشک ازدواج می کند؛ هر دوشان نسبت به شغل فرد مقابل شناخت و آگاهی کامل داشته و می دانند که شغل نامزدشان دارای محدودیت ها و مشکلاتی است که آنها به عنوان یک همسر باید این معضلات و محدودیت ها را درک کنند و فرد مقابل را در تحمل این سختی ها یاری رسانند. در حالی که اگر همین خانم پرستار با آقایی که کارمند است یا شغل آزاد دارد ازدواج کند در بسیاری از امور چون مواقع ضروری و شیفت های شبانه، ساعات کاری زیاد،خستگی فراوان، حساسیت های روحی و ... نمی تواند همسر خود را درک کند و همین امور باعث ایجاد تنش هایی در زندگی زناشویی شان می شود.
3 - حضور همسر در محیط کار باعث افزایش اعتماد به نفس فرد می شود. به بیان دیگر وقتی فرد حس می کند که همسرش در کنار اوست و در مواقع نیاز می تواند به وی تکیه کند اعتماد به نفسش بالا رفته و روحیه اش بهتر می شود.
4 - افزایش اعتماد به نفس و داشتن روحیه بالا، باعث افزایش انرژی و در نتیجه کارایی افراد می شود.
معایب
1 - بسیاری گمان می کنند که چون چند سال است با خواستگارشان همکارند پس او را کامل می شناسند به همین دلیل به اموری چون صحبتهای جدی و منطقی و تحقیق اهمیت نداده و از انجام آنها خودداری می کنند. در حالیکه تحقیقات محلی یکی از اصول شناخت کاملتر فرد محسوب می شود. برخی از خصلت های فردی تنها در خانواده و محله بروز می یابند.
2 - گاهی اتفاق می افتد که خواستگار همکار جز رده روسا و مدیران محسوب می شود. همین امر محدودیت ها و معذوریت های فراوانی برای فرد مقابل به همراه می آورد. مثلاً اگر خانم قصد ازدواج با مدیر خود را نداشته باشد و پاسخش به خواستگاری وی منفی باشد احتمالا آینده شغلی اش تا حدودی به خطر می افتد. وجود این قبیل مشکلات بسیاری را از دادن پاسخ منفی می ترساند یا وادار به دادن جواب مثبت و در نتیجه تشکیل زندگی ناموفق می کند.
3 - پاسخ منفی به خواستگاری که جز همکاران معمولی نیز می باشد خالی از مشکل نبوده و یقیناً بر روابط کاری طرفین و نحوه برخورد آنها با یکدیگر تاثیر گذار است.
4 - ازدواج دو همکار باعث ایجاد برخی ملاحظات و محدودیت ها در میان خودشان می شود که تا پیش از ازدواج اصلاً برایشان مهم نبوده و به آنها توجه نمی کردند. مثلاً وقتی خانمی ببیند شوهرش با یک همکار خانم دیگری گرم صحبت و یا خنده است از خود واکنش نشان می دهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته است.
5 - وقتی زن و مرد با هم همکار باشند یعنی شبانه روز در کنار هم هستند و گاهی همین حضور شبانه روزی زن و مرد در کنار هم و عدم دوری باعث سردی و یکنواختی روابطشان می شود. یادمان باشد که دوری متعارف، دلتنگی و در نتیجه عشق و علاقه می آورد.
6 - معمولاً برای این زوج ها فاصله قرار دادن میان کار و زندگی سخت و گاه غیرممکن است. به همین دلیل آنها مشکلات کاری را وارد زندگی مشترک و مشکلات و دعواهای زناشویی شان را وارد محیط کار می کنند.
تفاوت های تربیتی دختران و پسران را می شناسید؟
بررسیها نشان دادهاند چگونگی یادگیری پسران با دختران متفاوت است. اسکنهای مغزی تا حدی دلیل این تفاوت را روشن کردهاند؛ نواحی بیشتری از مغز دختران شامل قشر مخ ( که مسوول کارکردهای حافظه، توجه، فکر و زبان است )، به کارکردهای کلامی اختصاص داده شدهاند و هیپوکامپ ( ناحیهای از مغز که برای ذخیره حافظه کلامی ضروری است )، در دخترها زودتر از پسرها رشد میکند و در زنان بزرگتر از مردان است. این تفاوت اثر عمیقی بر تواناییهای کلامی و نوشتن دختران و پسران دارد. در مقابل، در پسرها بخش بزرگتری از قشر مخ به کارکردهای مکانیکی و مکانی ( فضایی ) اختصاص دارد. به همین دلیل پسرها به حرکات و تصاویر بیشتر علاقه دارند تا به کلمات. اگر آموزگاران اجازه دهند پسرها پیش از نوشتن درباره یک موضوع، درباره آن تصویرهایی بکشند، درک بهتری از رنگ و سایر جزئیات موضوعی که درباره آن مینویسند، پیدا میکنند زیرا پسرها با این کار اطلاعات بیشتری در مورد موضوع به دست میآورند. از طرفی مغز پسران و دختران از لحاظ بیوشیمیایی هم تفاوت دارد. مغز پسران هورمون سروتونین و اکسیتوسین کمتری نسبت به مغز دخترها ترشح میکند؛ این هورمونها در ایجاد حس آرامش نقش دارند. به همین دلیل است که پسران کم سن بیشتر ممکن است وول بخورند و به طور آنی و تکانهای عمل کنند. گاهی آموزگاران این بیتابی و وول خوردن یا سروصدا کردن پسران را به نافرمانی او تعبیر میکنند اما در واقع آنها نمیتوانند آرام بگیرند. به این ترتیب تفاوتی در توانایی یادگیری پسران و دختران وجود ندارد، اما شیوه تدریس به آنها باید متفاوت باشد.
چند نکته مهم
رعایت این نکتهها بهوسیله والدین و همکاری آموزگاران و مسوولان مدارس به یادگیری بهتر پسرها کمک خواهد کرد:
بگذارید کودک حرکت کند :
به کودکان باید اجازه داد و آنها را تشویق کرد هنگام انجام تکالیف درسیشان حرکت کنند. تکان دادن پاها، ایستادن، وقتگذرانی و گشتن، فعالیتهایی که اغلب عوامل حواسپرتی شمرده میشوند، هنگامی که سایر بچهها مشغول خواندن، نوشتن یا امتحان دادن هستند، میتوانند به یادگیری بسیاری از پسرها کمک کنند.
یک سال منتظر بمانید :
کودکستانها امروزه بیشتر از قبل به آموزش کودکان میپردازند. گاهی از یک کودک 5 ساله انتظار میرود کارهای یک کودک 6 ساله را انجام دهد. گر چه نظرها در این باره متفاوت است، اما پسری که متولد پاییز و زمستان است، ممکن است از یک سال دیر به مدرسه رفتن سود ببرد. پیش از تصمیمگیری در اینباره با معلم کودکتان مشورت کنید.
بگذارید کودک از کلاس بیرون برود :
مطمئن شوید که مدرسه پسر شما زمانی برای بازی کردن بچهها در حیاط اختصاص میدهد. پژوهشها نشان میدهد کودکان پس از زنگ تفریح بهتر یاد میگیرند.
تفاوتهای تربیتی پسران و دختران
با توجه به خصوصیات متفاوت پسران و دختران، تربیت پسران با دختران هم متفاوت است. پسرها و دخترها به طور کلی برحسب طبیعت و بسته به جنسیتشان ممکن است رفتارهای کاملا متفاوتی داشته باشند اما این مساله به معنای آن نیست که هر دختر و هر پسری تفاوت بسیار زیادی با هم دارند و ضرورتا هر دختر یا پسری به طور کامل از الگوهای معمول آن جنسیت پیروی خواهند کرد.
گرچه نمیتوان به طور دقیق تعیین کرد تربیت پسرها مشکلتر است یا دخترها اما پرورش فرزند پسر همیشه با فرزند دختر تفاوت دارد. حتی اگر فرزندان دختر و پسر شما بهطور کامل کلیشههای مربوط به جنسیتشان را بروز ندهند، تا حدودی با یکدیگر متفاوت خواهند بود. به همین دلیل باید شیوه برخورد شما با آنها متفاوت باشد. شیوه منضبط کردن، بازی و ارتباط برقرار کردن باید مطابق با رفتار کودکی که با او سر و کار دارید، باشد.
تفاوت در بازی :
پسرها گرایش دارند همیشه اینور و آنور بروند و خودشان را در حال حرکت و مشغول نگهدارند. آنها معمولا اسباببازیهای پرسر و صدا و پرزرق و برق مانند اتومبیلهای دارای چراغ و آژیر را دوست دارند. گاهی پسرها هنگام بازی کمی خرابکاری میکنند، اما معمولا این خرابکاریها اتفاقی است. والدین باید بر بازی پسران نظارت بیشتری داشته باشند زیرا آنها کمی بیاحتیاط هستند. اما دخترها معمولا بازیهای آرامتر را ترجیح میدهند. آنها نیازی ذاتی به پرستاری از دیگران دارند و به همین دلیل به بازی با عروسک و حیوانات خانگی علاقه نشان میدهند. آنها هنگام صحبت با اسباببازیهایشان، از تعارفات ملایم و تکگویی استفاده میکنند که متضاد شیوه ارتباطی بیشتر پسرها هنگام بازی است.
تفاوت های گفتاری :
شیوه ارتباط برقرار کردن با فرزندتان با توجه به اینکه پسر باشد یا دختر، متفاوت است. دختران معمولا زودتر یاد میگیرند حرف بزنند و تمایل بیشتری به حرف زدن نشان میدهند. آنها از گوش دادن به صحبتهای پدر و مادرشان لذت میبرند و معمولا به طور مفصل آنچه برایشان اتفاق افتاده تعریف میکنند و پاسخهای طولانی میدهند، اما پسران معمولا ترجیح میدهند زیاد حرف نزنند. آنها به اندازه دختران به جزئیات گفت و گوها توجه نشان نمیدهند و پاسخهایشان یکی دو کلمهای و در حدی است که اصل قضیه را برساند. این خصوصیت پسران احتمالا به خاطر طبیعت شلوغ کار آنها و عدم علاقهشان به نشستن و حرف زدن در هنگامی است که میتوانند اینور و آنور بروند.
تفاوت از لحاظ اعتماد به نفس :
دیدگاه پسران و دختران در مورد خودشان، متفاوت است؛ دختران بسیار زودتر از پسران با مسایل مربوط به اعتماد به نفس درگیر میشوند و لازم است والدین به نگرانیهای دخترشان در این باره که ممکناست در سنین پایینی - حدود 5 سال- بروز کند، توجه نشان دهند. مشکلات مربوط به کاهش اعتماد به نفس در پسران، معمولا در سنین پیش از بلوغ خود را نشان نمیدهد. از آنجا که پسران معمولا کمتر با خودشان مشکل دارند، راحتتر میتوان آنها را در این زمینه قانع کرد.
قابل توجه والدین مبتدی!!!
کودکان با کتابچه های راهنما بزرگ نمی شوند. آنها یک تجربه منحصر به فرد هستند که باید درک شوند و مورد توجه قرار گیرند.
کودکان نوپایی که سرشار از انرژی هستند و مشتاق به تجربه هر چیزی که شما به آنها ارائه می دهید، ممکن است در واقع به دنبال فریب والدین خود باشند. حال به 9 اشتباه والدین اشاره می کنیم، که باید سعی کنند در مقابل این کودکان نوپا، مرتکب آنها نشوند.
اشتباه شماره 1
کودکان نوپا، زمانی کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام می دهند، که بدانند والدین از آنها چه انتظاری دارند. حال این انتظارات می تواند زمان حمام رفتن یا خوابیدن باشد، یا عواقبی که از یک رفتار بد نصیب شان خواهد شد.
هر چه این انتظارات سازگارتر و قابل پیش بینی تر باشند، کودک نوپای شما به احتمال بیشتر، انعطاف پذیرتر و دلپذیر تر خواهد بود.
این اشتباه را تصحیح کنید
تا جایی که برایتان مقدور است، کودک را با خط مشی منظم تربیت کنید و با نظم با او برخورد کنید. اگر والدین ( یا دیگر مراقبان )، با یکدیگر موافق و یکدل نباشند، سازگاری می تواند به یک چالش تبدیل شود. اگر کودکی غذای خود را روی زمین بریزد یا در زمان تعیین شده نخوابند، نمی دانیم که چه نوع عکس العملی، بهترین عکس العمل می باشد؟
بنشینید و با همفکری با یکدیگر پاسخی مناسب بیابید و بر انجام آن اصرار کنید.
اشتباه شماره 2
تمرکز بر روابط خانوادگی بسیار لذت بخش و باب میل است اما برخی والدین در انجام این کار افراط می کنند.
یک روانشناس می گوید: " کودکان، سپری کردن اوقات را با یکی از والدین، بسیار دوست دارند. اختصاص دادن زمانی برای کودکان به طور مجزا، برای والدین نیز بسیار سرگرم کننده می باشد؛ زیرا مجبور نیستند تا با رقابت و هم چشمی دو کودک با یکدیگر کلنجار روند".
این اشتباه را تصحیح کنید
روش مناسب برای سپری کردن زمان با یک کودک نوپا، چه روشی است؟ بسیار ساده است؛ روی زمین بنشینید و با او بازی کنید. هنگامی که می خواهد بخوابد، برای او قصه بگویید یا کتابی را که دوست دارد، برایش بخوانید.
اشتباه شماره 3
بیش از حد کمک کردن برخی از والدین در انجام هر کاری به کودکان هم می تواند مشکل ساز باشد؛ هنگامی که کودک برای انجام دادن کاری بسیار کوچک دچار مشکل می شوند، والدین با سرعت به آنها نزدیک شده و کارشان را انجام می دهند.
مادر یا پدر محترم، قبل از انجام این کار لحظه ای فکر کنید
اگر بخواهید برای هر کاری، از جمله پوشیدن یک لباس، یا حل کردن یک پازل، به کودک کمک کنید، در واقع این پیام را به او می دهید، که تو هیچ کاری را نمی توانی انجام دهی- به عبارت دیگر، تو کودکی بی کفایت و نا لایق هستی.
روان شناسان می گویند: "والدینی که در انجام هر کاری به کودک کمک می کنند و سعی می کنند تا بر خرابکاری های خود و اشتباهاتش به طور غیر منطقی سرپوش بگذارند، در واقع در تربیت کردن کودکانی متکی به خود، با مشکلات عدیده ای مواجه خواهند شد."
این اشتباه را تصحیح کنید
باید به کودکان خود یاد دهیم که چالش ها را تحمل کرده و با آنها مبارزه نمایند. البته، تشویق و تمجید، اصلاً کار اشتباهی نیست. او را تشویق کنید. بگویید، تو می توانی از پس این کار بر آیی.
اشتباه شماره 4
بیش از حد صحبت کردن با کودکان نوپا، معمولاً ایده فوق العاده ای محسوب می شود. اما نه هنگامی که این کودکان رفتار نامناسبی از خود نشان می دهند. تصور کنید که مادری به کودک 2 ساله اش که کلوچه می خواهد، جواب منفی می دهد. کودک به خاطر این نه، هیاهو به پا کرده و سر و صدا راه می اندازد.
مادر برای کودک توضیح می دهد، که الان زمان خوردن شام است. کودک به هر صورتی تلاش می کند تا کلوچه را به دست آورد؛ از سوی دیگر، مادر هم تلاش دارد که کلوچه را به کودک ندهد. حال مادر بار دیگر تلاش می کند تا علت ندادن کلوچه را به کودکی که گریه می کند، توضیح دهد. این کار باعث کلنجار رفتن دو طرف با یکدیگر، و در نهایت سرخوردگی مادر و کودک شود.
روان شناسی می گوید: "صحبت کردن می تواند منجر به الگویی شود که ما آن را الگوی صحبت کردن - متقاعد کردن - بحث کردن - فریاد زدن - کتک زدن، می نامیم. کودکان، بزرگسالانی در بدن کودکانه نیستند. آنها افرادی منطقی نیستند، و نمی توانند آنچه را که شما برایشان می گویید و توضیح می دهید، جذب کرده و برای خود تجزیه و تحلیل نمایند".
این اشتباه را تصحیح کنید
روش هوشمندانه برای مطرح کردن این قانون، چیست؟ هنگامی که به کودک خود می گویید، تا کاری را انجام دهد، درباره آن صحبت نکنید و تماس چشمی برقرار نسازید. اگر کودک نافرمانی کرد، به صورت کلامی به او هشدار دهید، یا آنکه تا عدد سه بشمارید. اگر کودک باز هم تعلل نمود و کاری را که گفتید، انجام نداد، به او زمان دهید یا منتظر پیامد فوری این کار باشید؛ اما هرگز توضیح ندهید.
اشتباه شماره 5
فقط غذاهایی را درست کنید، که کودک دوست دارد.
آیا کودک نوپای شما فقط مرغ کباب شده و سیب زمینی سرخ کرده، می خورد؟ آیا او تنها شیرینی را دوست دارد؟ اگر رژیم غذایی کودک، تنها بر مبنای غذاهایی باشد که او دوست دارد، در برابر غذاهای دیگر از خود مقاومت نشان خواهد داد. بسیاری از والدین، بسیار دیر متوجه این موضوع می شوند.
این اشتباه را تصحیح کنید
کودک تان را تشویق کنید تا مانند بچه ای خوب رفتار کند. درصد زیادی از کودکان تمایل زیادی برای امتحان کردن، غذاهای جدید دارند؛ البته اگر ببینند مامان و بابا از خوردن این غذاها لذت می برند. اگر با خوردن یک لقمه عقب کشیدند، کمی از غذا را در ظرف شان بگذارید. برخی کودکان قبل از پذیرفتن یک غذا، باید چند بار آن را امتحان کنند.
اگر کودک نوپای شما با ناخونک زدن غذا می خورد، خیلی نگران نباشید؛ بیشتر کودکان همین طور هستند. بچه ها دوست دارند با غذا کلنجار رفته و با آن بجنگند؛ اگر بخواهید به خاطر این رفتار آنها داد و فریاد راه اندازید، مطمئن باشید فقط مشکل را پیچیده تر می کنید.
اشتباه شماره 6
خلاص شدن از تختخواب بچه ( گهواره ) ، گاهی برای پدر و مادران معضل می شود . این تختخواب ها سبب می شوند تا عادات خوب، در کودک تقویت شود. کودکی که به سرعت درون تخت واقعی قرار گیرد، با مشکلات عدیده ای در خوابیدن و در تختخواب ماندن، روبرو می شود و ممکن است در نهایت شما را بیدار نموده و بخواهد کنار شما بخوابد.
برخی مادران نیز، خود را فرسوده می کنند، زیرا هر شب کنار کودکان خود می نشینند تا او بخوابد. آنها نمی دانند که علت این الگو، خود آنها می باشند.
این اشتباه را تصحیح کنید
چه زمانی باید از تختخواب بچه ( گهواره ) رها شویم؟
برای بیشتر کودکان سنین 2 تا 3 سالگی بهترین زمان می باشد، زمانی که کودک خود شروع به بالا رفتن از آن کرد ویا زمانی که قد کودک حدود 90 سانتی متر شد.
اشتباه شماره 7
آموزش توالت رفتن را زود شروع کنید.
برخی از والدین، زمانی که می خواهند به کودک نوپای خود توالت رفتن را یاد دهند، این کار را با گول زدن او شروع می کنند. و اگر کودک کمی از الگویی که والدین برایش چیده اند، منحرف شود، با تنبیهی سخت مواجه خواهد شد.
این امر می تواند منجر به جنگ قدرت بین والدین و کودک شود.
این اشتباه را تصحیح کنید
کودکان توالت رفتن را یاد می گیرند، زمانی که از آمادگی کافی برای یادگیری برخوردار باشند. نباید در این کار، عجله کنیم. اما می توانید مقدمات این کار را آماده کنید. توالت را به کودک نوپای خود نشان دهید. استفاده از آن را برای او توضیح دهید.
اشتباه شماره 8
به کودک اجازه دهید تا زمان زیادی را پای تلویزیون بنشیند.
کودکان نوپایی که زمان زیادی را صرف دیدن تلویزیون می کند، بعداً با مشکلات عدیده ای در یادگیری مواجه خواهند شد. مطالعات نشان داده است کودکان زیر دو سال، قادر به درک آنچه که در صفحات تلویزیون و مانیتور می بینند، نیستند.
این اشتباه را تصحیح کنید
کودکان نوپای خود را با خواندن، و کارهای خلاقانه دیگر، سرگرم کنید. با کودک خود صحبت کنید و او را تشویق کنید تا علاوه بر حرف زدن، گوش هم بدهد، هر چه بیشتر کودک خود را از تلویزیون دور نگه دارید، بسیار بهتر است.
اشتباه شماره 9
تلاش برای متوقف ساختن خشم برخی از والدینی که نگران هستند کودک غیر قابل کنترل شود ، سبب می شود تا آنها والدینی ناکارا و بی کفایت به نظر آیند. اما همه کودکان، گاهی اوقات خشمگین می شوند. هنگامی که کودکی خشمگین شود، صحبت کردن با او کاری بی فایده می باشد. حتی اگر این اتفاق در خیابان و محلی عمومی بیفتد.
این اشتباه را تصحیح کنید
والدین باید به یاد داشته باشند که کودک و نظراتش اهمیت بسیار بیشتری نسبت به نظرات افراد دیگر دارد، بخصوص غریبه ها. اگر مردم، خیره به شما نگاه کنند یا مشاوره ای ناخواسته ارائه دهند، به سادگی لبخند بزنید و کودک را بردارید و به مکانی خلوت و دور از انظار عمومی بروید. تا بدین ترتیب بتوانید خشم کودک را کنترل کرده و او را آرام کنید. می توانید کودک را در آغوش گرفته و بقیه ی روز را با او سپری کنید.