دوستت دارم پريشان، شانه ميخواهي چه کار؟
دام بگذاري اسيرم، دانه ميخواهي چه کار؟
شرم را بگذار و يک آغوش در من گريه کن
گريه کن پس شانه ي مردانه مي خواهي چه کار؟
————————————————————
ميان باز ها يک باز تنهاست / در اوج قله بي آواز تنهاست
کبوتر با کبوتر هم غريبست / “کبوتر با کبوتر، باز تنهاست” …
صفاي باطنت را دوست دارم / کلام و ظاهرت را دوست دارم
تو گرچه دوري از من اي عزيزم / وفاي حاضرت را دوست دارم
بسم الله سلام
خدا قوت . هرچند خداحافظي از پارسي بلاگ برام سخته ولي يکم تنوع و پيشرفت لازمه . اين شد که اثاث کشي کردم و رفتم به بيان بلاگ. بي زحمت لينک جديدم رو جايگزين لينک قبلي کنيد . با اين نام : طلوع سرخ http://reddawn.blog.ir/
يه زحمت ديگه هم اينکه ضمن بازديد از وب جديدم يه پيغام بگذاريد که شما رو هم با چه نامي لينک کنم .
منتظرم ...